مجهولون فی الارض معروفون فی الاسماء

شهید گمنام، شهدا
مطالب آموزنده ، مسائل روز ، کلیپ و.....
طبقه بندی موضوعی

۷۳ مطلب در تیر ۱۳۹۳ ثبت شده است

 

"طرح مقابله با دجال"               

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۳ ، ۰۱:۲۶
سعید کبورانی

"طرح مقابله با دجال"

 

PEIVANDBBC1 manoto و BBC به کجا وصلند؟

اگرچه شبکه "من و تو" و "بی‌بی‌سی" فارسی بارها اعلام کرده‌اند که هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند و هیچ دستوری از دولت انگلیس نمی‌گیرند، ولی شواهد و مستندات چیز دیگری را نشان می‌دهد.

در سال ۲۰۰۷میلادی بود کهبخش جهانی بی‌بی‌سی اعلام کرد در پی تاسیس یک تلویزیون به زبان فارسی می باشد. درست 5 ماه قبل از انتخابات سال 88 بود که دولتمردان انگلیس تصمیم گرفتند تلویزیون فارسی بی بی سی را با بودجه ای هنگفت از سوی وزارت امور خارجه بریتانیا راه اندازی نمایند. این اقدام پس از ناکامی سرویس های مختلف جاسوسی و رسانه ای در براندازی نظام جمهوری اسلامی برای غرب از اهمیت خاصی برخوردار بود بطوری که بتوانند انتخابات سال 88 را آنگونه که می خواهند مهندسی نمایند.

مدیران و سیاست گذاران شبکه بی بی سی (BBC) به اقتضای منابع مالی این تلویزیون، مستقیم از سوی ملکه انگلیس انتخاب می شوند. نقش دولت انگلیس و حمایت مالی وزارت امور خارجه این کشور از بی بی سی فارسی، این تلویزیون را نزد مردم ایران به یک سازمان تک قطبی تبدیل کرده است که بیشتر بلندگوی وزارت امور خارجه انگلیس می باشد تا صدای افکار عمومی ایران. همین امر کافی بود تا رفته رفته مخاطبین بی بی سی فارسی ریزش پیدا کنند و رسانه ملکه انگلستان نتواند آنگونه که کاخ باکینگهام طراحی کرده بود اثرگذار باشد.

صادق صبا مدیر بخش فارسی بی‌بی‌سی درباره بودجه یکساله این شبکه و ارتباطش با دولت انگلیس می‌گوید: بودجه سالانه این شبکه 15 میلیون پوند است و بریتانیا چیزی رو به دنیا عرضه کرده که برایش پرستیژ بیارد، همه طبق یک منشور عمل می‌کنیم و یک سیاست ادیتوریال (editorial) داریم.

تأسیس شبکه من و تو آن هم پس از انتخابات سال 88 و مخفی نگاه داشتن سیاست‌گذاران و منابع مالی آن توانست تا حدودی مخاطبین از دست رفته بی‌بی‌سی فارسی را به خود جذب نماید. اگر بی‌بی‌سی فارسی متعلق به دوران بحران است اما این تلویزیون من و تو است که با قالب فرهنگی و سرگرم کننده توانسته است در تمام دوران نقش پیاده نظام بی‌بی‌سی را ایفا کند.

آغاز فعالیت شبکه من و تو در لندن پس از سال 88 و بهره‌برداری از آرشیو بی‌بی‌سی کارشناسان را بر آن داشت تا این تلویزیون لندنی را مرتبط با بی‌بی‌سی فارسی معرفی نمایند. انتقال تعداد چشمگیری از نیروهای بی‌بی‌سی به من و تو، ورود آنان به مناطق محافظت شده نظامی- دولتی بریتانیا و شرکت در مهمانی‌های مشترک پرده از ارتباط معنادار بی‌بی‌سی فارسی با من و تو بر می‌دارد. ارتباطی که صادق صبا به عنوان مدیر بخش فارسی بی بی سی و کیوان عباسی مدیر من و تو در این سال‌ها نتوانستند مخفی کنند و با گاف‌هایی، ناخواسته از آن پرده برداشتند.

منبع:مشرق نیوز

دانلود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۳ ، ۰۱:۰۵
سعید کبورانی

"طرح مقابله با دجال"

thumb37farsione11 طلاق های فارسی وان

تا به حال اسم رابرت مرداک را شنیده اید؟! مگر دیدن سریال های فارسی زبان ماهواره اشکالی دارد؟! واقعا این سریال ها به خانواده آسیب میزند؟ اندکی صبر..کلیپ "فارسی وان را بهتر بشناسیم" را حتما ببینید!

 

 

 

منبع:mostazafin.tv

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۳ ، ۰۰:۵۵
سعید کبورانی

 

در مرور خاطرات مربوط به شهید حسن باقری سرلشگر صفوی چنین روایت می کند:

بنی‌صدر ما را به جلسه راه نمی‌داد!

با این که فرمانده عملیات خوزستان بودیم، اما بنی‌صدر اصلاً ما را به جلسه‌ها راه نمی‌داد. ما می‌رفتیم خدمت آقا و ایشان دست ما را می‌گرفت و می‌برد در جلسه. بنی‌صدر هم دیگر جرأت نمی‌کرد چیزی بگوید. اصلاً حضور ما در آن جلسات، با حمایت حضرت ‌آقا بود تا واقعیت‌های جنگ را برای اعضا بگوییم.

در یکی از جلسات شورای عالی دفاع که به ریاست بنی‌صدر تشکیل شده بود، من و شهید حسن باقری حضور داشتیم. برادران ارتشی گزارش‌هایشان را دادند و مسائلی را از زاویه دید خودشان مطرح کردند. بعد نوبت به ما رسید. من به حسن باقری ـ که مسئول اطلاعات بود ـ گفتم که شما برو پای نقشه. حضرت آقا یک نگاهی به ما کردند. آن موقع خود من حداکثر 50 کیلو بودم؛ خیلی لاغر. فانوسقه را دو دور، دور کمرم می‌بستم. حسن باقری که دیگر از من خیلی لاغرتر بود. آقا یک نگاهی به ما کردند که این جوان حالا جلو بنی‌صدر چه می‌خواهد بکند؟ حسن باقری رفت و قشنگ تمام خطوط جبهه نبرد را به صورت دقیق توضیح داد؛ این جا چه واحدی از دشمن هست، چه لشگری هست، چه ارگانی هست، حتی دشمن از این جا می‌خواهد حرکت کند به کدام سمت و... وضعیت جبهه‌ها و خاکریزها را خیلی دقیق تشریح کرد. هرچه حسن باقری بیشتر حرف می‌زد، آقا خوشحال‌تر می‌شدند که بچه‌های انقلاب و بچه‌های امام(ره) این‌طور دقیق و مسلط به مسائل نظامی نگاه می‌کنند. آن جلسه هم برای ما و هم برای حضرت آقا بسیار جالب و زیبا بود.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۳ ، ۰۰:۳۲
سعید کبورانی

 

ماجرای خوابی که در آن امام علی (ع) شیخ عباس قمی را در آغوش می‌گیرند

به گزارش سراج24،‌حجت الاسلام والمسلمین محدث زاده، نوه آقا شیخ عباس قمی در برنامه ضیافت شبکه قرآن و معارف سیما اظهار داشت: این سعادت بزرگی برای ایشان است که در ایام عزاداری امیرالمؤمنین(ع) درباره شان صحبت می‌کنیم، زیرا آقاشیخ عباس قمی علاقه و ارادت خاصی به امیرالمؤمنین(ع) و حضرت زهرا(س) داشتند.
وی ادامه داد: پدرم حاج میرزا محسن محدث زاده نقل می‌کردند که مرحوم پدرشان وقتی به حرم امیرالمؤمنین(ع) مشرف می‌شدند بالای سر ایشان نمی‌رفتند یکی به دلیل وجود نازنین خود امیرالمؤمنین(ع) و دیگری به این دلیل که معتقد بودند که سر آقا امام حسین(ع) بالای سر امام علی(ع) دفن است.
وی بیان داشت: یک بار پدرم نقل می‌کردند و خودم نیز از علمای بزرگ شنیدم که یکی از دوستان و آشنایان آقا شیخ عباس قمی روز تشییع جنازه ایشان مطلع نشده بود که ایشان فوت کرده‌اند و تشییع جنازه‌شان است این فرد در عالم خواب می‌بیند که آشیخ از دنیا رفته‌اند و جنازه ایشان را در ایوان امیرالمؤمنین(ع) گذاشته‌اند.
نوه آقا شیخ عباس قمی اضافه کرد: آن موقع مرسوم بود که اول اذن دخول می‌خواندند و بعد امین‌الله، آن فرد می‌بیند که در خواب نیز همین کار را می‌کنند اما وقتی اذن دخول می‌خوانند جنازه آقا شیخ بلند می‌شود و می‌رود آستانه مقدس را می‌بوسد و دوباره بازمی‌گردد، و بعد در همان عالم رؤیا می‌بیند که امیرالمؤمنین(ع) بالای ضریح قرار دارند و آقا شیخ را در آغوش می‌گیرند.
نوه آقا شیخ عباس قمی اظهار داشت: آقا شیخ روزهای قبل از فوتشان به اتاقی می‌رفتند که پنجره‌اش به سوی گنبد امیرالمؤمنین(ع) باز می‌شد ایشان مدام امام علی(ع) را صدا می‌زدند و می‌گفتند یا امیرالمؤمنین در این لحظات آخر تنهایم نگذار، شب قبل از فوتشان نیز نماز مغرب و عشا را می‌خوانند و مرتب اسم حضرات معصومین(ع) را می‌بردند و به نام امام علی(ع) که می‌رسیدند عرض ارادت خاصی می‌کردند.
وی تأکید کرد: یکی از مهم ترین امتیازاتی که ایشان داشت و باعث شد تا به این درجه معنوی برسد بحث اخلاص ایشان بود یک بار ایشان در مشهد که بوده‌اند نماز ظهر را که در مسجد گوهرشاد می‌خوانند جمعیت زیادی پشت سر ایشان جمع می‌شود به طوری که جمعیت تا حیات نیز می‌رسد نماز ظهرشان که تمام می‌شود به اطرافیان می‌گویند که من نمی‌توانم نماز عصر را بخوانم و می‌روند.
حجت الاسلام محدث‌زاده اظهار داشت: فردای آن روز نیز آ شیخ عباس برای نماز نمی‌آیند روز بعد نیز همچنین دوستان نگران می‌شوند و به در منزل ایشان می‌روند و علت را می‌پرسند ایشان می‌گوید آن روز موقع رکوع صدایی شنیدم که گفت ان الله مع الصابرین و انگار لحظه ای چیزی در دلم خطور کرد، در حقیقت به گفته یکی از بزرگان آقا شیخ برای لحظه‌ای در دلش هوای نفس را احساس کرده و دریافته که باید آن را اصلاح کند برای همین حتی نمانده که نماز عصر را نیز بخواند و این چیزی نیست جز اخلاص در عمل.
وی تصریح کرد: در رابطه با کتاب مفاتیح الجنان نیز به ایشان پیشنهاد داده بودند که کتاب دعایی بنویسد اما آقا شیخ قبول نمی‌کند، اما خودشان بیان کرده‌اند که یک روز به ذهنم رسید که کتاب دعایی بنویسم و ثوابش را به حضرت زهرا(س) هدیه کنم و بعد از آن نیز همیشه اعتقاد داشتند که اگر این کتاب تا این حد مورد توجه مردم قرار گرفته است به خاطر این بوده که ثوابش برای حضرت زهرا(س) است.
نوه آقا شیخ عباس قمی اظهار داشت: کتاب دیگری که ایشان تألیف کرده‌اند درباره کتاب بحار است. ایشان برای رفتن در دریای بیکران بحار احساس کردند که نیاز به یک کشتی است لذا کتاب سفینة البحار را نوشتند نقل شده که از آقای خویی می‌پرسند اگر به شما بگویند تنها اجازه دارید از کتاب‌های کتابخانه‌تان یک کتاب را انتخاب کنید کدام را انتخاب می‌کنید و آقای خویی در پاسخ می‌گویند سفینة البحار را.
وی در پایان سخنانش به ارادت خاصی که آقا شیخ عباس قمی به امام رضا(ع) داشتند اشاره کرد و گفت: وقتی که آشیخ عباس قمی در قم رنج و غم برایشان زیاد می‌شود قصد سفری کوتاه به مشهد را می کنند اما وقتی به مشهد می‌روند آن چنان عنایاتی به ایشان می‌شود که همان‌جا می‌مانند و پس از آن همان‌جا ازدواج می‌کنند و تشکیل زندگی ‌می‌دهند.
منبع:تسنیم
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۳ ، ۲۰:۳۱
سعید کبورانی


 

در تشییع پیکر امام علی(ع) چه کسانی حضور داشتند؟

به گزارش سراج24، قبر مطهر مولی الموحدین امیرالمؤمنین علی(ع) صدها سال قبل از خودشان آماده اما مخفی بود؛ چرا که مدفن منور آن بزرگوار که توسط حضرت نوح نبی(ع) قرن‌ها پیش ساخته شده و آن حضرت به محل واقف بود و أحدی غیر از این بزرگوار مطلع نبود و ضمن وصیتش رمزی فرمود تا محل آن برای فرزندانش روشن شود.
پس از شهادت حضرت علی(ع) بر اساس وصیتش فرزندان ارجمندش شبانه آن نازنین بدن را غسل دادند و کفن کردند و به خاک سپردند. پس از انجام غسل و کفن به دستور امام حسن(ع) جز فرزندان امیرالمؤمنین و شماری از یاران خاص آن حضرت، همه برگشتند و آن تابوت بر دوش جبرئیل و میکائیل و حسن و حسین(ع) از کوفه دور شد و بر سوی نجف (منطقه غری) رهسپار شد.
مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم در ادامه به شرح این رویداد می‌پردازد:
در نقطه‌ای از آن سرزمین، جلو تابوت به زمین آمد و فرزندان آن حضرت نیز عقب آن را بر زمین نهادند و امام حسن(ع) همان گونه که پدر سفارش فرموده بود بر آن پیکر پاک نماز خواند پس از نماز، تابوت را کنار زدند و با جا به جا کردن خاک، آرامگاهی ساخته و پرداخته یافتند که سنگ نوشته‌ای نشان می‌داد که آن قبر را حضرت نوح(ع) برای بنده برگزیده و شایسته خدا، علی(ع) آماده ساخته است.
هنگامی که بر آن شدند تا آن پیکر مقدس را به درون قبر برند ندای منادی را از آسمان شنیدند که می گفت: «انزلوه الی التربة الظاهر، فقد اشتاق الحبیب الی الحبیب»، آن بدن پاک را بر زمین پاک نهید که دوست مشتاق دیدار دوست است».[1]
شیخ مفید در کتاب «الارشاد» خویش این گونه آورده است که: قبر آن حضرت(ع) بنا به وصیتی که کرده بود، مخفی ماند تا زوال دولت بنی امیه که دشمنی و کینه‌ورزی شدیدی نسبت به آن حضرت(ع) داشتند و چون قدرت به دست بنی‌عباس افتاد، در زمان امامت امام صادق(ع) توسط آن حضرت قبر مطهر جد بزرگوارش آشکار شد و امام صادق(ع) چون به پیش ابوجعفر منصور دوانقی (متوفی 158 هجری) دومین خلیفه عباسی می‌رفت، قبر جد بزرگوارش را زیارت کرد و آشکار نمود از آن به بعد شیعیان چون متوجه این امر شدند، به زیارت قبر مطهر حضرت علی(ع) شتافتند.[2]
و به این جریان شیخ ابوعلی طبرسی در کتاب «اعلام الوری بأعلام الهدی» اشاره کرده است.[3] در اینجا دو روایت که در رابطه با محل دفن است، اشاره می‌شود:
1. «ابی عمید» به سند خود می‌گوید: شخصی از امام حسین(ع) پرسید: جنازه امیرالمؤمنین(ع) را در کجا به خاک سپردید. فرمود: شبانه جنازه را برداشتیم و از جانب مسجد اشعث آن را بردیم تا به پشت کوفه کنار غریین برده و در آنجا به خاک سپردیم.
2. جابر بن یزید جعفی گوید: از امام باقر(ع) پرسیدم جنازه امیرالمؤمنین(ع) در کجا دفن شد؟ فرمود: پیش از طلوع خورشید در جانب غریین به خاک سپرده شد و حسن(ع) و حسین(ع) و محمد حنیفه فرزندان علی(ع) و عبدالله بن جعفر (برادرزاده علی(ع)) وارد قبر شدند و جنازه را در میان قبر گذاردند.[4]
*ساخت بارگاه امام علی(ع)
چون قبر آن حضرت تا زمان امام صادق(ع) مخفی بوده، لذا قبل از آن کسی نمی‌توانسته بر آن قبر شریف بنا یا حرمی درست کند. اما بعد از اینکه موضع قبر آشکار شد، طبق برخی روایات که حکایت از آن دارد که قبر امام علی(ع) نخستین بار در زمان امام صادق(ع)، زمانی که امام طبق دعوت منصور دوانیقی عازم منطقه حیره بودند حصاری دور قبر کشیدند، مرقد امام پس از آن محل زیارت شیعیان آن حضرت می‌شد.[5]
البته در طول تاریخ با توجه به سیاست خلفا تغییر و تحولاتی در حرم امام صورت می‌گرفت، برخی از خلفا که از سیاست مذهبی استفاده می‌کردند، جهت جذب علویان به سوی خود و مهار کردن شورش‌های آنان در جهت آبادی حرم حضرت قدم بر می‌داشتند و شیعیان را هم در این کار آزاد می‌گذاشتند، ولی برخی از خلفا همچون متوکل عباسی نسبت به شیعیان سختگیری می‌کردند و اقدام به خراب کردن حرم ائمه(ع) می‌کرد.
اما با روی کار آمدن حکومت شیعی آل بویه و تسلط کامل آن‌ها در بغداد و شهرهای اطراف آن، زمینه را برای گسترش شهرهای مذهبی علویان از جمله نجف و رونق بخشیدن به حرم امام علی(ع) و کوچ علویان به آن شهر به تعمیر و ساختن بارگاه بر قبر امام علی(ع) و توسعه آن اقدام کردند و بر فراز مرقد مطهر امام گنبدی سفید بنا نهادند و در اطراف شهر دیوار کشیدند و برای اولین بار، برای حرم و بارگاه علوی چند حاجب و خادم تعیین کردند.[6]
بنابراین می‌توان گفت که اولین کسی که اقدام ساختن بنا بر حرم امام علی(ع) کرد، اصحاب امام جعفر صادق(ع) و به دستور آن حضرت این اقدام را عملی کردند، بعد از آن در دوره‌های مختلف توسط علویان تغییر و تحولاتی در آن صورت گرفت و در دوره آل بویه رونق بیشتری گرفت و بر بارگاه علوی گنبد بنا کردند و در دوره‌های بعدی از جمله دوره مغول و دوره صفویان و قاجاریان تغییراتی در بارگاه امام علی(ع) صورت گرفت.
*علت اصلی پنهان بودن قبر حضرت
وصیت امام(ع) این گونه بود که شبانه و مخفیانه دفن شود، چنانکه حضرت زهرا(س) به حضرت وصیت کرد که مخفیانه دفن شود و این وصیت‌ها دارای چند پیام هستند:
1. بیان مظلومیت اهل بیت
2. شناخته نشدن جایگاه آنان و پوشیده ماندن منزلت ایشان.
3. توجه به علت اصلی این مظلومیت در جریان تاریخ اسلام و توطئه‌های دشمنان بر علیه اهل بیت و استمرار این جریان.
4. همان طور که شخصیت علی(ع) در زمان خود مجهول بود و اکنون پس از قرن‌ها دانشمندان غیر مسلمان نیز تشنه درک حضور و عاشق سخنان و اندیشه‌های اویند، شناخت بارگاه و مرقد ملکوتی علی(ع) نیز نیازمند معرفت و شناخت است که اگر قبل از آن ظاهر می‌شد، مورد اهانت جاهلان واقع می‌شد از این رو پنهان بودنش بهتر بود.
5. به دلیل کینه و عناد بنی‌امیه و خوارج و دیگران به آن حضرت چنان که سال‌ها حضرت را در منابر خود ناسزا گفتند و بر علیه او تبلیغ کردند، از این رو اگر قبرش معلوم بود جسارت می‌کردند، از این رو سال‌ها در اختفای کامل بود و به جز ائمه و خواص شیعه کسی آگاه نبود.
*پی‌نوشت‌ها:
1-قزوینی، سید کاظم، امام علی(ع) از ولادت تا شهادت، مترجم علی کرمی، قم، انتشارات دلیل ما، چاپ اول، 1380ش، ص663ـ664.
2-شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، قم، مؤسسة آل البیت للحیاء التراث، چاپ اول، 1413ق، ج1، ص10.
3-شیخ طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی، قم، مؤسسة آل البیت الاحیاء التراث، چاپ اول، 1417ق، ج1، ص312.
4- علامه حلی، نگاهی بر زندگی دوازده امام(ع)، ترجمه محمد محمدی اشتهاردی، چاپخانه دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1370ش، ص65.
5-ارشاد، علی اکبر، دانشنامه امام علی(ع)، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، 1380، ج9، ص492.
6- همان، ص457.
منبع:فارس
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۳ ، ۲۰:۲۱
سعید کبورانی

 

نهمین اجتماع بزرگ مدافعان حرم عصر امروز برگزار می‌شود

به گزارش سراج24، نهمین اجتماع مدافعان حرم تحت عنوان(لشگر علی ولی الله می آید) عصر امروز (شنبه) همزمان با شام غریبان مولای متقیان حضرت علی (ع) از ساعت 18 در میدان امام حسین(ع) برگزار شد
بنا بر اطلاعیه روابط عمومی ستاد مدافعان حرم، پس از آغاز حملات جبهه‌ استکبار به محور اصلی مقاومت و کشور سوریه و تهدید به تخریب اماکن مقدسه آن کشور مخصوصاً حرم حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) و تحولات میدانی کشور عراق و حضور تکفیری های داعش و کشته شدن عده ی زیادی بی گناه، ستاد مردمی مدافعان حرم توسط جمعی از هیئات مذهبی، کنگره بین‌المللی امام علی النقی (ع)، مؤسسات و گروه‌های فرهنگی و امت شریف حزب‌الله شکل گرفت.
این اطلاعیه می افزاید: این ستاد تا امروز هشت برنامه تجمع در جهت اعلام آمادگی برای دفاع از حرم آل الله(ع) برگزار نموده است که به حمدالله در رسانه‌های خارجی بین‌المللی و منطقه‌ای پوشش وسیع و بازتاب گسترده‌ای داشته است
منبع:فارس
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۳ ، ۲۰:۱۵
سعید کبورانی

 

 

                      کربلایی کاظم ساروقی

در روستای دور افتاده ای به نام ساروق ، از توابع فراهان اراک ،

در خانواده ای فقیر چشم به جهان گشود و پس از گذراندن ایام کودکی به کار

کشاورزی پرداخت.او چون سایر مردم روستا از خواندن و نوشتن محروم بود

و بهره ای از دانش و علم نداشت . یک سال ، در ماه مبارک رمضان ،

مبلًغی از سوی آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حایری به روستای

ایشان اعزام می شود در منبر وسخنرانی خود از نماز ، خمس و زکات می گوید

ودر ضمن تأکید می کند که هر مسلمانی حساب سال نداشته باشد

وحقوق مالی خویش را ندهد ، نماز وروزه اش صحیح نیست .

کسانی که گندمشان به حد نصاب برسد و زکات و حق فقرا را ندهد ،

مالشان به حرام مخلوط می گردد واگر با عین پول آن گندم های زکات نداده

خانه یا لباس تهیه کنند ، نماز در آن خانه و با آن لباس باطل است .

خلاصه او تأکید می کند که مسلمان واقعی باید به احکام الهی

وحلال و حرام خداوند توجه کند و زکات مالش را بدهد.

محمد کاظم که می دانست ارباب و مالک ده خمس و زکات نمی دهد ، ا

بتدا به او تذکر می دهد ، ولی او اعتنا نمی کند؛ از این رو تصمیم می گیرد

روستای خود راترک کند و برای ارباب و مالک ده کار نکند. هرچه خویشان ،

به خصوص پدرش ، بر ماندن او پافشاری می کند ، او زیر بار نمی رود

و حاضر نمی شود در آن روستا بماند و شبانه از ده فرار می کند و

تقریباً 3 سال برای امرار معاش در دهات دیگر به عملگی و خار کنی می پردازد،

تا با دست رنج حلال گذران عمر کند . یک روز مالک ده از محل او مطلع می شود

و برای او پیغام می فرستد که من توبه کردم و خمس و زکات مالم را می دهم

و از تو می خواهم که به ده برگردی و نزد پدرت بمانی .او به روستای خود بر می گردد

و در زمینی که ارباب در اختیار او می نهد ، مشغول کشاورزی می شود و ا

ز همان آغاز نیمی از گندمی که در اختیارش نهاده شده بود به فقرا می بخشد

و بقیه را در زمین می افشاند.خداوند به زراعت او برکت می دهد،

به حدی که فزونتر از حد معمول بر داشت می کند . او به شکرانه برکت یافتن زراعتش

تصمیم گرفت هرساله نیمی از محصولش را بین فقرا تقسیم کند .

یک سال هنگام برداشت محصول ، در یک روز تابستانی ، خرمنش را کوبیده ،

منتظر وزیدن باد می ماند ، تا گندم ها را باد دهد و کاه را از گندم جدا کند ؛

ولی هرچه منتظر می ماند باد نمی وزد .نا امیدانه به ده بر می گردد ،

در راه یکی از فقرای روستا به او می رسد و می گوید: امسال چیزی از محصولت را به ما ندادی

و ما را فراموش کردی . او می گوید : خدا نکند که من فقرا را فراموش کنم ،

راستش هنوز نتوانستم محصولم را جمع کنم .آن فقیر خوشحال به ده بر می گردد ،

اما محمد کاظم دلش آرام نمی گیرد و آشفته حال به مزرعه باز می گردد و

با زحمت زیاد مقداری گندم برای او جمع می کند و قدری نیز علوفه برای گوسفندانش می چیند

و گندمها و علفها را بر دوش می کشد و روانه دهکده می شود .

به باغ امامزاده مشهور به 72 تن – محل دفن چندین امامزاده ، ا

ز جمله شاهزاده جعفر و عبدالله علی الصالح و یک قیمت به نام 40 دختران – می رسد .

برای استراحت و رفع خستگی گندم ها و علوفه را کناری می نهد

و روی سکوی در باغ امامزاده می نشیند. ناگاه می بیند که 2 سید جوان عرب نورانی

و بسیار خوش سیما ،با لباس های عربی و عمامه سبز ، به نزد او می آیند .

وقتی به او می رسند ، می گویند محمد کاظم نمی آیی برویم در این امامزاده فاتحه ای بخوانیم؟

او تجعب می کند که چطور آ«ها که هرگز او را ندیده انداو را به اسم صدا می زنند!

محمد کاظم می گوید : آقا ، من قبلاً به زیارت رفته ام و اکنون می خواهم به خانه بر گردم ،

ولی آنها می گویند : بسیار خوب، این علوفه ها را کنار دیوار بگذار و با ما بیا فاتحه ای بخوان .

آنها از جلو و محمد کاظم از دنبال روانه امام زاده می شوند. آنها امامزاده اولی را زیارت کردند

و برای او فاتحه ای خواندند و از محمد کاظم نیز خواستند که فاتحه بخواند .

سپس به طرف امامزاده بعدی رفتند و محمد کاظم نیز به دنبال آنها حرکت می کند .

آن دو جوان مشغول خواندن چیزهایی می شوند که محمد کاظم نمی فهمد

و ساکت کناری می ایستد ، اما ناگاه مشاهده می کند که در اطراف سقف امامزاده

کلماتی از نور نشته شده که قبلاً اثری از آن کلمات بر سقف نبود .

یکی از آن دو به او می گوید : کربلایی کاظم چرا چیزی نمی خوانی؟

او می گوید: من نزد ملا نرفته ام و سواد ندارم .آن سید می گوید :

تو باید بخوانی ، سپس نزد محمد کاظم می آید و دست بر سینه او می گذارد

و محکم فشار میدهد و می گوید: حالا بخوان.محمد کاظم می گوید :

چه بخوانم ؟ آن سید می گوید : اینطور بخوان :

بسم الله الرحمن الرحیم
ان ربّکم الله الذی خلق السموات و الارض فی ستّه ایام ثمّ استوی علی العرش یغشی اللّیل النّهار یطلبه حثیثاً و الشّمس و القمر والنجوم مسخّرات بامه ،لااله الخلق و الامر تبارک الله ربّ العالمین.1


محمد کاظم آن آیه را با چند آیه پس از آن همراه آن سید می خواند

و آن سید همچنان دست به سینه او می کشد، تا می رسند به آیه 59 که با این کلمات ختم می پذیرد :

انی اخاف علیکم عذاب یوم عظیم.
محمد کاظم پس از خواندن آن آیات سرش را بر می گرداند تا به آن آقا حرفی بزند ،

ناگهان می بیند که کسی آنجا نیست و خودش تنها در داخل حرم ایستاده است

و از نوشته های روی سقف نیز چیزی بر جای نمانده است .

در این موقع ترس و حالت مخصوصی به او دست میدهد و بی هوش بر زمین می افتد .

صبح روز بعد که به هوش می آید ، احساس خستگی شدید می کند

و چیزی از ماجرا را به یاد نمی آورد و پیش خود میگوید: من کجا هستم ،

من اینجا چه می کنم . وقتی که متوجه می شود که داخل امامزاده هست ،

خودش را سرزنش می کند که چرا دست از کار کشیده ای و در امامزاده خوابیده ای!

بالاخره از جای برمی خیزد و از امامزاده خارج میشود وبا بار علوفه و گندم به سوی ده حرکت می کند .

در بین راه ، متوجه می شود که کلمات زیادی بلد است و نا خود آگاه آن ها را زمزمه می کند

و داستان آن دو جوان را به یاد می آورد و خود را حافظ قرآن می یابد .

وقتی به مردم برخورد می کند ، به می گویند : تاکنون کجا بودی . ا

و بی درنگ نزد پیشنماز محل ، آقای حاج شیخ صابر عراقی ،

می رود و داستان خود را نقل می کند . ایشان می گوید :

شاید خواب دیده ای . محمدکاظم می گوید : خیر، بیدار بودم

و با پای خود و همراه آن دو سید به امامزاده رفتم و حالا نیز همه ی قرآن را حفظم .

روحانی روستا قرآن می آورد و سوره رحمان ، یس ، مریم و چند سوره دیگر را از او می پرسد

و از همه ی آن سوره ها را از حفظ و بدون اندکی درنگ طلاوت می کند .

جناب آقای شیخ صابر میگوید : مردم ، به کربلای لطف و عنایت شده است و او حافظ قرآن گردیده .

این داستان زندگی کسی است که سواد نداشت و« ه » را از «ب» تشخیص نمی داد ، ا

ما دراثر اجتناب از مال حرام و گناه و بها دادن به دستورات دینی مشمول لطف و عنا یت خداوند

و اولیای او قرار گرفت وتاپایان عمر همه ی قرآن را حفظ بود و هر آیه ای که از او پرسیده می شد ،

با آیه ی قبل و بعدش می خواند واگر از او می خواستند که آیه ای را از قرآن نشان دهد ،

فوراً صفحه ی مورد نظر را می گشود وبی درنگ دست بر روی همان آیه می گذاشت !

او حتی به خواص سوره های قرآن آگاه بود .

اگر از او پرسیده می شد که مثلاً حرف «و» یا «ک» چند بار در سوره بقره به کار رفته است ،

بی درنگ جواب می داد و می توانست قرآن را از آخر به اول بخواند .

وقتی روزنامه یا کتابی چون جواهر را مقابل او می گشودند ،

او که کلمات را تشخیص نمی داد و درکی از آن ها نداشت ،

فوراً دست روی آیه قرآن می نهاد و می گفت :

آیات قرآن نور دارند و من از نوری که از آن ها ساطع می شود آن ها را تشخیص می دهم !

آری این موهبت بزرگ در کربلای ، یکی دیگر از دلایل آشکار و قدرت بی زوال حضرت حق است

که یک نفر بی سواد و عامی محض را بدون تحصیل علم ، در فاصله چند لحظه ،

حافظ تمام قرآن ساخت وبرای رفع هرگونه شبهه آن چنان قدرتی به او مرحمت فرمود

که صدها عالم و درس خوانده در آن حیران مانده ، انگشت تحیر به دندان گرفتند

و خارق العاده بودن این موهبت عظمی را تصدیق و تأیید کرده اند .

تهیه شده توسط برادر بسیجی:علی رضا بی نظیر از پایگاه مقاومت بسیج حضرت رسول (ص)


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۳ ، ۲۰:۰۹
سعید کبورانی

 

امام صادق علیه السلام از على بن الحسین علیهما السلام روایت مى‏کند که به امام باقر علیه السلام فرمود:

فرزندم! با پنج کس همنشین مباش و گفتگو مکن و رفیق راه مشو، من گفتم: پدر جان! آن‏ها کیانند به من معرفى کن.

فرمود: از همنشینى با دروغگو بپرهیز که چون سراب است دور را به تو نزدیک و نزدیک را به تو دور مى‏کند، از رفاقت با فاسق بپرهیز؛ زیرا او تو را به یک خوراک یا کمتر از آن مى‏فروشد، با بخیل رفاقت مکن؛ زیرا او مال خود را به وقت سختى تو از تو دریغ کند، با بى‏خرد دوستى نداشته باش؛ زیرا مى‏خواهد به تو سود رساند، ضرر مى‏رساند، با کسى که قطع رحم مى‏کند همنشین مباش؛ زیرا من او را در سه جاى کتاب خدا ملعون یافتم سوره محمد 23- 24، سوره رعد 25، سوره بقره 27

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۳ ، ۱۶:۰۲
سعید کبورانی

اعلم أننا قد ذکرنا فیما تقدم من هذا الکتاب کیفیة الاستظهار فی الطعام و الشراب و نزید هاهنا بأن نقول ینبغی أن یکون الطعام و الشراب الذی یفطر علیه مع طهارته من الحرام و الشبهات قد تنزهت طرق تهیئته لمن یفطر علیه من أن یکون قد اشتغل به من هیأه عن عبادة الله [عبادة لله‏] جل جلاله هی أهم منه فربما یصیر ذلک شبهة فی الطعام و الشراب لکونه عمل فی وقت کان الله جل جلاله کارها للعمل فیه و معرضا عنه و حسبک فی سقم طعام أو شراب أن یکون صاحبه رب الأرباب کارها لتهیئته على تلک الوجوه و الأسباب فما یؤمن المستعمل له أن یکون سقما فی القلوب و الأجسام و الألباب. أقول [و] فأما تعیین ما یفطر علیه من طریق الأخبار فقد رویناه بعدة أسانید

پیش از این در همین کتاب نحوه‌ى رعایت احتیاط در خوردنى‌ها و نوشیدنى‌ها را ذکر کردیم.اکنون افزون بر آن مى‌گوییم: شایسته است خوردنى و نوشیدنى‌اى که انسان با آن افطار مى‌کند، علاوه بر طهارت از حرام و شبهه، راه‌هاى تهیّه‌ى آن براى افطارکننده نیز پاکیزه از حرام و شبهه باشد. مثلا کسى که آن را فراهم کرده هنگام فراهم کردن آن از عبادتى مهم‌تر از تهیّه‌ى افطارى دست نکشیده و به آن نپرداخته باشد، زیرا چه‌بسا همین امر شبهه در خوردنى و نوشیدنى به شمار آید، چرا که در زمانى به تهیّه‌ى افطارى پرداخته که خداوند-جلّ جلاله-از آن ناخوشایند و روى‌گردان بوده است و در نارسایى خوردنى و نوشیدنى همین بس که صاحب آن یعنى خداوند ربّ الارباب از نحوه و راه فراهم کردن آن بدش بیاید. بنابراین، کسى که از آن استفاده مى‌کند نیز از دچار شدن به بیمارى باطنى یا جسمى یا عقلى ایمن نخواهد بود. چیزهایى که از دیدگاه احادیث بهتر است با آن افطار شود، موارد زیر است که در روایات آینده با اسناد متعدّد ذکر شده است. از جمله:

فَمِنْ ذَلِکَ مَا رَوَیْنَاهُ بِإِسْنَادِنَا إِلَى الْفَقِیهِ عَلِیِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ التَّمِیمِیِّ الْکُوفِیِّ مِنْ کِتَابِ الصِّیَامِ بِإِسْنَادِهِ إِلَى جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ‏

«علىّ بن حسن فضّال تبملى [تیمى]کوفى» فقیه در «کتاب الصّیام» آورده است که «جابر» مى‌گوید: امام باقر-علیه السّلام-فرمود:

کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص یُفْطِرُ عَلَى الْأَسْوَدَیْنِ قُلْتُ رَحِمَکَ اللَّهُ وَ مَا الْأَسْوَدَانِ قَالَ التَّمْرُ وَ الْمَاءُ وَ الرُّطَبُ وَ الْمَاءُ

«رسول خدا-صلّى اللّه علیه و آله و سلّم-با دو چیز سیاه افطار مى‌نمود.» عرض کردم: «خداوند رحمتت کند، منظور از دو چیز سیاه چیست؟» فرمود: «خرماى خشک و آب، یا خرماى رسیده‌ى تر و آب.»

وَ رَأَیْتُ فِی حَدِیثٍ مِنْ غَیْرِ کِتَابِ عَلِیِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ عَنِ النَّبِیِّ ص أَنَّهُ قَالَ‏

«علىّ بن حسن فضّال» در «کتاب الصّیام» خود آورده است که رسول اکرم -صلّى اللّه علیه و آله و سلّم-فرمود:

مَنْ أَفْطَرَ عَلَى تَمْرٍ حَلَالٍ زِیدَ فِی صَلَاتِهِ أَرْبَعُ مِائَةِ صَلَاةٍ

«هرکس با خرماى حلال افطار کند، ۴٠٠  نماز بر نماز او افزوده مى‌شود.»

وَ مِنْ ذَلِکَ مَا رَوَیْنَاهُ أَیْضاً بِإِسْنَادِنَا إِلَى عَلِیِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ مِنْ کِتَابِ الصِّیَامِ بِإِسْنَادِهِ إِلَى غِیَاثِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِیهِ ع‏

نیز «علىّ بن حسن فضّال» در «کتاب الصّیام» خود آورده است که امام صادق -علیه السّلام-به نقل از پدر بزرگوارش فرمود:

أَنَّ عَلِیّاً ع‏ کَانَ یَسْتَحِبُّ أَنْ یُفْطِرَ عَلَى اللَّبَنِ‏

«علىّ-علیهم السّلام-دوست داشت که با شیر افطار کند.»

وَ مِنْ ذَلِکَ مَا رَوَیْنَاهُ بِإِسْنَادِنَا إِلَى أَبِی جَعْفَرٍ ابْنِ بَابَوَیْهِ بِإِسْنَادِهِ إِلَى الصَّادِقِ ع أَنَّهُ قَالَ‏

«ابو جعفر ابن بابویه» نقل کرده است که امام صادق-علیه السّلام-فرمود:

الْإِفْطَارُ عَلَى الْمَاءِ یَغْسِلُ ذُنُوبَ الْقَلْبِ‏

«افطار کردن با آب، گناهان قلبى انسان را شستشو مى‌دهد.»

أقول و لعل هذه المقاصد من الأبرار فی الإفطار کانت لحال تخصهم أو لامتثال أمر یتعلق بهم من التطلع على الأسرار و کلما کان الذی یفطر علیه الإنسان أبعد من الشبهات و أقرب إلى المراقبات کان أفضل أن یفطر به و یجعله مطیة ینهض بها فی الطاعات و کسوة لجسده یقف بها بین یدی سیده‏

البته باید توجه داشت که موارد یادشده که نیکان با آن افطار کرده‌اند، به خاطر حالت خاصّ آنان یا براى امتثال دستور متعلّق به آنان بوده که از راه اطّلاع بر اسرار، بر آنان مکشوف شده است؛ وگرنه به هر اندازه که غذا دورتر از شبهه و نزدیک‌تر به مراقبه‌ى خداوند-جلّ جلاله-باشد، بهتر است روزه‌دار با آن افطار کند و آن را مرکب خود براى انجام طاعات و لباس تن خود براى ایستادن در پیشگاه آقاى خود قرار دهد.

منبع:doa.ahlolbait.com

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۳ ، ۱۵:۵۱
سعید کبورانی

 

معنای توبه حقیقی از زبان آیت‌الله دستغیب


به گزارش سراج24، «توبه» یکی از موضوعات مهم و اساسی است که در مکتب اسلام و همه‌ ادیان آسمانی بدان توجه شده و درباره آن فراوان سخن رفته است. آنچه که عارفان مسلمان و دیگر صاحب‌‌‌نظران پیرامون توبه سخن به میان می‌‌آورند، برگرفته از منابع دینی است.

«توبه» در لغت به معنای رجوع و بازگشت از گناه است. و در قرآن هم به معنای «رجوع انسان گناه‌کار» و هم به معنای «توفیق توبه دادن از طرف خداوند به بنده معصیت کار» و هم به معنای «قبول و پذیرش توبه از جانب خداوند متعال»، آمده است. قرآن کریم در آیات متعدد نه تنها مردم را به توبه و رجوع از گناه و بازگشت به درگاه الهی تشویق و ترغیب کرده است، بلکه در مواردی دستور اکید وجوبی بر لزوم توبه داده است که حتی وجوب آن فوری و بدون تأخیر است.

علامه حسن‌زاده آملی

زمانی به یکی از اساتیدمان اصرار کردیم چیزی بفرمایید، فرمودند: از امروز قول بدهید از عبادات خود توبه کنید، نمازهایتان از روی عادت نباشد، برای حور و غلامان نباشد، بلکه به خاطر ترس از جهنم هم نباشد، عمل باید احسن باشد؛ «لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا».

آیت‌الله شهید دستغیب

بچه وقتی همراه با پدر حرکت می‌کند، در اثنای راه سرگرمی مشاهده می‌کند، پدر را رها می‌کند و به سرگرمی می‌چسبد، ولی تا متوجه شد از پدر وامانده، گم می‌شود، با شتاب دنبال پدر می‌رود، با گریه و ناله او را متوجه خودش می‌نماید.

ای کسانی که پدر روحانی خود امیرالمؤمنین علی (ع) را به واسطه‌ سرگرمی دنیا رها کردید، به هوش بیایید، و با ناله و توبه‌ای نظر لطفش را به خودتان متوجه سازید، بلکه آب رفته و جوی باز آید.

پروردگارا! گناهی که از من سر زده، از روی قلدری نبوده که بخواهم خدایی تو را انکار کنم یا دستورت را سبک شمارم و یا به پاداشت اعتراض نمایم و نه ترسانیدنت را سست بنگرم، ولی گناه پیش آمده و نفس برایم جلوه داد. خداوندا! از هرچه خلاف تبعیت و دوستی آل محمد بوده است از آن پوزش می‌طلبیم.

آنچه مهم است، تصمیم جدی بر ترک گناه در آینده و پشیمانی از گذشته است. اگر بنده به راستی از کرده‌ خود شرمسار است، آنگاه از زبان نیز از خدای خودش پوزش بخواهد. بگوید: «اَسْتَغْفِرُ اللّهَ رَبِّی وَ اَتُوبُ اِلَیهِ» این توبه می‌شود وگرنه زبان تنها، بدون شرم از گذشته و تصمیم بر ترک در آینده، تعارف است نه توبه‌ حقیقی. لذا اول از خدا بخواه او حال توبه دهد، او کمک کند تا توبه‌ی حقیقی سرزند.

چه بسا در اثر گناه مستمری مثل غصب که همیشه آه مظلوم پشت سرش هست، دائما در سقوط است، چاره ندارد جز اینکه التماس کند خدایا مرا به خط بندگی توبه برگردان. این همه قرآن و اخبار می‌فرماید توبه، فوراً توبه کنید. درست است بالاخره هر کس جز معصوم سقوطی دارد ولی باید فوراً بدون معطلی به خط بندگی برگردد، زبانت یک مرتبه کج شد فحش گفتی؛ زود جبران کن، طرف را راضی کن، حلالت کند تا خدا تو را عفو کند. «استفغرالله ربی و اتوب الیه»؛ بگو.

هر گناهی انسان را از صراط حق ساقط می‌کند فردای قیامت هم همین است، انواع سقوط‌ها از طریق بندگی در دنیا موجب سقوط به آتش در آخرت خواهد بود. مانند پروانه‌ای اطراف چراغ، شعله‌ی چراغ را روزنه نجات خیال می‌کند انسان هم شهوات را خوراک و پوشاک و شهوت جنسی را وسیله‌ خوشی می‌پندارد. چطور این پروانه سقوط می‌کند انسانی هم که خودش را به شهوات سرگرم کرده است چنین است.

اگر غلامی به پای خودش بیاید سر به زمین گذارد عذر گریز‌ پائیش را بخواهد مولا با او چه می‌کند؛ آن بنده گریز‌پائی که مأمور دنبالش رفت با زور احضارش کرد، مستحق عقوبت است مولا با او چه می‌کند؟ این‌ها اموری است وجدانی.

همیشه در خانه‌ خدا باز است لیکن بعضی اوقات است که توسعه‌ای داده شده است غیر این ماه، شرائط دارد باید با نیت پاک و اخلاص بیاید ولی در ماه رمضان، شرایط کم است همه را می‌پذیرند. قدر این ماه را بدانید در حال تمام شدن است شهرالمغفره است هرچند مغفرت خدا همیشگی است لیکن در این ماه به حرمت ماه مبارک رمضان او را می‌پذیرند؛ خدا به حرمت ماه رمضان مستحقین آتش را می‌آمرزد چنانچه در خطبه شعبانیه پیامبر اکرم(ص) است.

منبع:فارس

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۳ ، ۲۰:۴۰
سعید کبورانی

به نقل از khamenei.ir،

حضرت امام خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب در بیاناتی در پادگان امام حسن(ع) در مراسم ویژه روز بسیچ( ۱۳۶۹.۹.۵) فرمودند:

بسیج؛ یعنی همین پایگاههای مقاومت و همین نیروهای جوان و پُرشور؛ همین جوانانی که در طول تاریخ ما از اول اسلام تا امروز، نظیرشان را به این زیادی در هیچ دوره‌یی نداشته‌ایم؛ همین جوانانی که در عین جوانی و شور جوانی، به جای این‌که مثل جوانان بی‌درد و جوانان معمول همه‌ی مناطق عالم، دنبال عیش و عشرت و عیاشی باشند، دنبال احساس تکلیف و خدمت به خلق و تلاش و کار برای آرمانها و هدفها و دفاع از اسلامند؛ همین جوانانی که با قرآن مأنوسند؛ همین جوانانی که نماز و عبادتشان، پدران و مادران پیر را به شگفتی و تعجب وادار می‌کند. خانه‌ی هر شهید که پا گذاشتیم، اغلب پدران و مادران آنها گفتند :که ما دین را از این جوانمان یاد می‌گرفتیم!




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۹:۰۰
سعید کبورانی

ما که رفتیم...

مادری پیر دارم و زنی؛ و سه بچه قد و نیم قد!

از دار دنیا چیزی ندارم الّا یک پیام :



یقــــه تـان را می گــیـریــم اگــــر


ولایـــت فـقـیــــه


را تـنــهـــا بگـــذاریــــــد!


شهید مجید محمّدی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۳ ، ۰۷:۱۵
سعید کبورانی

حاج همت هفت روز در جزایر نخوابید "تا حرف اقاش زمین نمونه "

الان نائب امام زمان اسم جنگ برده جنگ نرم اگر دغدغه نداری بدان بسیجی نیستی

افسران - حاج همت هفت روز در جزایر نخوابید
وقتی حاج همت رجز میخواند برای رزمندگان و میگفت :بچه ها بجنگید اگر نجنگید دشمنان خواهند امد وهمه چیزمان را خواهند گرفت "وقتی که یاد این حرف حاج همت میفتم "یاد قطع نا 598میفتم که امدند وهمه چیز مان را گرفتند یاد عهد نامه ننگین سعد اباد میفتم که امدند پلمپ کردند "یاد نرمش قهرمانانه ایی میفتم که تبدیلش به تعلیق غنی سازی 20درصد شد "یاد تهاجم فرهنگی دشمن میفتم که اوضاع فرهنگیمان اینگونه شده است "یاد ان لحظه ایی میکنم که نظریه پرداز اسرائیلی میگوید دیری نمیپاید که ما در خانه های شما خواهیم امد "یاد ان لحظه ایی میکیفتم که اگر ما نجنگیم "وکم کار بگذاریم دشمنان خواهند امد وهمه چیزمان را میگیرند ان وقت مرگ برای ما جایز است .
هیهات منه الذله اگر شعار ماست "پس بجنگید راه پیشرفت در مبارزه ویقه گیری ظالمان است "بچه ها بجنگید هر کسی به یک نوع :با وبلاگ زدن با طراحی با کارهای فرهنگی با
هزاران کار متنوع "بجنگید تا پشیمان نشویم "به قول حاج همت حاشا بسیجی میدان را
خالی کند "ما باید پرچم اسلام را در انتهای افق بر زمین بکوبیم.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۳ ، ۰۲:۴۹
سعید کبورانی


 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۳ ، ۰۲:۴۳
سعید کبورانی

 آفتاب همّت(شهادت حاج محمد ابراهیم همّت)

http://tjm.ir/fa/wp-content/uploads/hemmat.jpg

روزی که بچه های گردان به عملیات رفته بودند، عده ای در آسایشگاه بودند که حاج همّت وارد آسایشگاه شد و بر پا داده و همه را به خط کرد و گفت که باید مهمات بار بزنیم و امکان دارد که این کار تا صبح طول بکشد. بچه ها چون حاجی را نمی شناختند، شروع به غرغر کردند. ولی حاجی با ایجاد روحیه و با اخلاق خوش، به بچه ها کمک کرد تا مهمات را بار بزنند. گاهی که بچه ها خسته می شدند و دست از کار می کشیدند، حاجی آن ها را تشویق می کرد و دل گرمی می داد. به این ترتیب، تا صبح سه کانتینر مهمات بار زده شد. بعد از چند مدت، زمانی که حاج همّت در مقر تیپ سخن رانی می کرد، تمام بچه ها از این که متوجه شدند شخص ناشناسی که آن شب همراه آنان در حمل مهمات ها کمک می کرده، همان حاج همّت، فرمانده لشکرشان بوده، شرمنده شدند و به تواضع بی کران او آفرین گفتند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۳ ، ۰۲:۳۱
سعید کبورانی

انچه که باید یادآوری نمود این است که ستاد فرهنگی دولت فقط ارشاد نیست؛ به نظر می رسد دغدغه های رهبری شامل سایر بخش های دیگر دولت از جمله وزرات علوم و آموزش و پرورش هم می‏ شود.

 

دغدغه های امام خامنه ای در خصوص فرهنگ بالاتر از دعواهای جناحی 

 

گزارش سرویس فرهنگ و جامعه عصرامروز سخنان رهبر فرزانه انقلاب در جمع هیات دولت درباب مسائل فرهنگی با بازتابهای گوناگونی در رسانه های خارجی معاند مواجه شده است.

بنا بر این گزارش رادیو فردا در گزارشی پس از سخنان رهبر معظم انقلاب در افطاری هیات دولت گفت: آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر جمهوری‌ اسلامی، در دیداری غیر منتظره با هیات دولت، نسبت به سیاست‌های فرهنگی و وضعیت فرهنگ، هشدارداد.

این رادیو در ادامه افزود: هم‌زمان یکی از مسوولان وب‌ سایت مشرق‌ نیوز، نزدیک به اصول‌گرایان، در اکانت توییتر خود نوشت که رهبر جمهوری‌ اسلامی بعد از سلام و علیک با علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، خطاب به وی گفت: "ما با شما خیلی حرف داریم؛ حرف‌های جدی هم داریم".

این رادیو، در ادامه فضا سازی و کاهش دغدغه های رهبری معظم انقلاب به سطح دعواهای جناحی افزود: از سوی دیگر این دیدار هم‌زمان شده با مذاکرات هسته‌ای میان ایران و اعضای گروه ۱+۵ از سویی و شدت گرفتن انتقادهای اصول‌گرایان از عملکرد فرهنگی دولت روحانی از سوی دیگر؛ مساله‌ای که مورد اشاره آیت‌الله خامنه‌ای نیز قرار گرفت.

این رادیو افزود: سخنان آیت‌الله خامنه‌ای درباره سیاست‌های فرهنگی دولت و هشدار نسبت به تغییر و یا اشتباه در آن‌ها، در حالی بیان می‌شود که طی ماه‌های گذشته انتقادهای اصول‌گرایان از این مساله افزایش یافته. بخش بزرگی از اصول‌گرایان طی ماه‌های گذشته بیش از آن‌که به بحث مذاکرات هسته‌ای بپردازند، مشغول انتقاد از سیاست‌های فرهنگی دولت روحانی هستند.

به گزارش عصر امروز رسانه های خارجی می کوشند، انتقادهای وارد به ارشاد را در دعوای اصولگرا - اصلاح طلب خلاصه کنند و به تبع آن دغدغه های رهبری را در سطح این دعواها تنزل دهند. در حالیکه باید یادآور شد که مطالبات رهبری همانطور که رییس جمهور هم اشاره کردند مطالباتی در تراز فرهنگ نظام اسلامی است.

مسولان ارشاد در توجیه عملکرد خود به انتصابهای این وزارتخانه استناد می کنند. در حالیکه انتصابهای این وزارتخانه ظاهرا ردگم کنی است؛ چرا که لایه های تصمیم گیر و متنفذ این وزراتخانه هستند که سیاستهای ناصحیح ارشاد را پی می گیرند.

آنچه که باید یادآوری نمود این است که ستاد فرهنگی دولت فقط ارشاد نیست؛ به نظر می رسد دغدغه های رهبری شامل سایر بخش های دیگر دولت از جمله وزرات علوم و آموزش و پرورش هم می‏ شود.

به نظر می رسد ضعف دولت در دیپلماسی فرهنگی به ویژه مصداق بارز آن یعنی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی که عملا در دولت جدید بیشترین کم تحرکی در دوران خود را طی می کند، نیز یکی دیگر از مطالبات جذی ایشان می باشد.

باید گفت در این سازمان علاوه بر ضعف در عملکرد، به کارگیری چهره‏ های نزدیک به اصلاح طلبان در پستهای حساسی مانند معاون فرهنگی، پژوهشی، اداره کل همکاریهای فرهنگی و برخی موسسات آن با توجه به اینکه اولویت این افراد به هیچ عنوان دغدغه فرهنگی نظام نیست قابل تامل می باشد.

منبع:www.asremrooz.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۳ ، ۰۱:۵۹
سعید کبورانی

درس خارج اصول آیت الله سبحانی در مسجد اعظم قم

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حضرت آیت‌الله جعفر سبحانی، یکی از مراجع تقلید صبح امروز در خارج اصول خود که در مسجد اعظم قم برگزار شد، با اشاره به حضور طلاب در دوره اصول، گفت: اگر طلاب درس اصول را به خوبی مطالعه کنند برای آنها شرکت در یک دوره اصول کفایت می‌کند.
وی افزود: زندگی مؤمن در گرو عقل اوست و اگر انسان بخواهد به عالی‌ترین مقام برسد باید از قوه عقل استفاده کرده و همواره امید و رجا داشته باشد.
این مرجع تقلید با تأکید بر این که هوی و هوس مؤمن را از رسیدن به مقامات عالیه دور نگه می‌دارد، اظهار داشت: اگر مؤمن برای تحقق اهداف خود که‌‌ همان رسیدن به معبود است تلاش می‌کند باید دست از هوی و هوس دنیوی بردارد.
حضرت آیت‌الله سبحانی همچنین داشتن آرزوهای جاهلانه را مانع رسیدن به درجات والا دانست و خاطرنشان کرد: افراد غیرمؤمن، زمام زندگی خود را به دست هوی و هوس می‌سپارند و به دنبال رسیدن به آرزوهایی مستکبرانه هستند که هیچ راه شرعی برای تحقق آنها وجود ندارد.
وی استقامت و تلاش را یکی دیگر از مراحل رسیدن به درجات عالیه برشمرد و تصریح کرد: بدون استقامت و تلاش انسان نمی‌تواند به عالی‌ترین مقام از اجتهاد و تقوا برسد، مقامی که اسلام همواره ما را به آن دعوت کرده است.
استاد برجسته حوزه علمیه قم با اشاره به اهمیت استقامت و تلاش، ادامه داد: استقامت در قرآن به این معناست که انسان مشکلات را برای خود آسان بشمارد و اگر چنین شد به مقامات عالی خواهد رسید.
وی طلاب علوم دینی را مورد خطاب قرار داد و افزود: امیدوار هستیم شما طلاب علوم دینی بتوانید با تلاش و استقامت به مقام اجتهاد برسید، هرچند لازم است بدانید که برای رسیدن به این مقام باید در عرصه تحصیل و فراگیری علوم دینی تلاش جدی داشته باشید.
حضرت آیت‌الله سبحانی در پایان با اشاره به سخن حضرت آیت‌الله بروجردی درباره اجتهاد، گفت: این عالم بزرگوار می‌فرمود «اجتهاد از جهاد هم به نوعی مشکل‌تر است»./907/پ202/ج
منبع:rasanews.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۳ ، ۰۱:۱۴
سعید کبورانی

حجت‌الاسلام ناصر رفیعی

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حجت الاسلام ناصر رفیعی، عضو هیأت علمی جامعة المصطفی، امروز در ادامه تشریح دعای امام عصر(عج) در مسجد آیت الله گلپایگانی قم به فراز« وأکرمنا بالهدی و الاستقامة» اشاره کرد و اظهار داشت: امام عصر در ادامه دعای خود از خداوند متعال دو کلید و جایزه مهم را طلب می‌کند یکی هدایت و دیگری استقامت و پایداری در این هدایت.

وی هدایت را دارای دو نوع معرفی کرد و گفت: هدایت نوع اول ابتدایی است که خداوند متعال، عقل، فطرت، انبیا و اولیا را فرستاد تا همه انسان ها از این هدایت بهره‌مند شوند همچنان که در قرآن کریم آمده است«انا هدیناه السبیل». دومین هدایت، هدایت پاداشی است که نصیب هر کسی نمی شود و عده ای که در این راه تلاش کند به این هدایت نایل می شوند که آیه نورانی«والذین جاهدو فینا لنهدینهم سبلنا» شاهد بر این مدعا است.

حجت الاسلام رفیعی با بیان سه نکته مهم در عرصه هدایت ابراز داشت: یکی این که بعضی ها هدایت می شوند؛ اما بعد از مدتی گمراه می‌شوند برای همین است انسان باید روزی ده بار در نماز بگوید«‌إهدنا الصراط المستقیم» تا دائما متذکر شود. دومین نکته در باب هدایت این است که انسان باید زمینه هدایت داشته باشد و گرنه هیچ گونه تأثیری ندارد و خداوند به پیامبر خاتم(ص) می فرماید«لست علیهم بمصیطر انما انت مذکر» تو ای پیامبر بر مشرکان هیچ سیطره ای نداری آنان اگر خود نخواهند به زور نمی توانی بر آنان تاثیر بگذاری. سومین نکته این که خداوند هدایت ابتدایی دارد اما اضلال ابتدایی برای بندگان خود ندارد خداوند متعال برای بندگان انبیا، عقل و فطرت را فرستاد و در مقابل اگر شیطان امر به چیزی کرد فرمود از او تبعیت نکنید«و لا تتبعوا خطوات الشیطان».

وی در ادامه تشریح دعای امام عصر به فراز«الاستقامة» رسید و گفت: از آیه30 و 31فصلت «إن الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا» برداشت می شود که کسانی که در امر دین و هدایت پافشاری و استقامت کنند خداوند هفت جایزه در دنیا به آنان عنایت می کند اولین جایزه، ملائکه بر آنها نازل می شوند«تتنزل علیهم الملائکة»، دومین جایزه، خوفی ندارند«ان لا تخافوا»، سومین جایزه اندوهی ندارند «و لا تحزنوا»، چهارمین جایزه بشارت به بهشت است «و ابشرو بالجنة»، پنجمین جایزه، فرشتگان حامی و ولی آنهایند در دنیا وآخرت«نحن اولیائکم فی الحیوة الدنیا و الاخره»، ششمین جایزه هر آنچه که دوست دارند در بهشت مهیا است «و لکم فیها ما تشتهی انفسکم» و هفتمین و آخرین جایزه اهل استقامت در دین، هر در خواستی در آن بکنند مستجاب است«و لکم فیها ما تدعون».

حجت الاسلام رفیعی در آخرین بیان خود خاطرنشان کرد: استقامت در دین یکی از سخت ترین مراحل آخرالزمان است به همین جهت از پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) پیش بینی هایی مبنی بر این که در این زمان عمل به دین کمرنگ می‌شود، آمده است.

وی افزود: هدایت و استقامت در دین دو بالی هستند که می توانند انسان را به سرمنزل مقصود برسانند و اگر استقامت بدون هدایت باشد، از دل آن همچون داعش به دنیا می آید./921/پ202/س

منبع:rasanews.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۳ ، ۰۱:۱۰
سعید کبورانی


 

چه کسانی منافق و اهل دوزخ هستند؟

به گزارش سراج24، حجت الاسلام ناصر رفیعی در جمع نمازگزاران و روزه داران با تفسیر آیاتی از سوره حدید پیرامون مومنان و منافقان گفت: مومنان نورهای خود را از دنیا برده‌اند که از طریق راه‌های مختلفی به دست آمده است و مهم ترین آن شهادت دادن به حق ، نان حلال، ذکر خدا و ظلم نکردن است.
وی درباره ویژگی های منافقین اظهار کرد: جهنمیان و منافقان گاهی از میان اصحاب پیامبران(ص) و هم‌نشینان هستند؛ چراکه هم‌نشینی و همراهی جسم با پیامبر(ص) منزلت و جایگاه نمی‌آورد هنگامی که فرد ایمان واقعی ندارد همانند ابوجهل که سال‌ها در کنار پیامبر(ص)بود اما بهره‌ای از آن نبرد است، از این رو همراهی با بزرگان دین و پیامبران باید از دل باشد.
وی افزود: جهنمیان دارای 5 ویژگی هستند که موجب شده است بهشت را از دست بدهند و حسرت نورانیت بهشتیان را بخوردند که یکی از این ویژگی ها آن است که همواره خود را فریب داده اند تا به هلاکت بیفتند.
این عضو هیات علمی جامعة المصطفی درباره خودفریبی منافقان تصریح کرد: باید بدانیم که نیکی ما و یا بدی ما ضرر یا منفعتی برای خدا ندارد اما منافقان با فریب دادن خودشان در حق خود بدی می‌کنند و اهل جهنم می‌شوند همچنین توجیه گناه نیز یکی از خودفریبی‌های مهمی است که منافقان به آن گرفتار هستند.
وی گفت:یکی دیگر از خصوصیات منافقیان امروز و فردا کردن امور است به طوری که انتظار بیهوده و عبث می‌کشند و با پشت گوش انداختن وظایف خود به سمت گمراهی و ظلالت می‌روند.
وی پایبندی به یک اصل را از ویژگی‌های مهم مومنان برشمرد و اظهار کرد: متاسفانه امروز و فردا کردن نشانگر شک داشتن در دل است و گاه در سیاست نیز می‌بینیم عده‌ای هر روز در خانه یک حزب و گروه می‌روند و ثباتی برای راه‌شان ندارند.
رفیعی ریب داشتن را از دیگر مشخصات کافران دانست و گفت: ریب داشتن به معنای شک مغرضانه است چه بسا انسان گاه در دین دچار شبهه و شک می‌شود که با پرسشگری پاسخی برای آن پیدا می‌کند اما عده‌ای شک منفی دارند و در جهت شبهه‌افکنی تلاش می‌کنند.
وی اظهار کرد: چهارمین ویژگی منافقین نیز آرزوهای طولانی دنیوی است که آن‌ها را از قیامت غافل می‌کند همچنین پنجمین ویژگی آن دل سپردن به شیطان است و در ضلالت و گمراهی گرفتار می‌شوند.
منبع:seraj24.ir 
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۳ ، ۰۰:۵۸
سعید کبورانی