مجهولون فی الارض معروفون فی الاسماء

شهید گمنام، شهدا
مطالب آموزنده ، مسائل روز ، کلیپ و.....
طبقه بندی موضوعی

۷۳ مطلب در تیر ۱۳۹۳ ثبت شده است


 

 

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۳ ، ۱۹:۳۰
سعید کبورانی


sangkq1i.jpg

یه پسر بچه رو گرفتیم که ازش حرف بکشیم.
آوردنش سنگر من. خیلی کم سن و سال بود.
بهش گفتم: « مگه سن سربازی توی ایران هجده سال تمام نیست؟ »
سرش را تکان داد.
گفتم: « تو که هنوز هجده سالت نشده! »
بعد هم مسخره اش کردم و گفتم: « شاید به خاطر جنگ ، امام خمینی کارش به جایی رسیده که دست به دامن شما بچه ها شده و سن سربازی رو کم کرده؟ »
جوابش خیلی من رو اذیت کرد.
با لحن فیلسوفانه ای گفت
:

« سن سربازی پایین نیومده ، سن عاشقی پایین اومده.»

 

 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۳ ، ۱۹:۱۰
سعید کبورانی


یه مـسـجد ، وسـط دو تا مثـلث اسـیره

یه کودک ، زیر چکمه سیاهی می میره

یه ضجه ، توی آسمون شب پر می گیره

یه مادر ، دوباره ناله رو از سر می گیره

گلوله ، سینه ی برادرم رو می دره

شهادت ، کفن گلی می شه که پرپره

قلب اون ، روی خاک افتاده اما می زنه

کسی که ، تن پاکش روی دستای منه

شتاب کن برادر وقت شهادت منه

وقت گذشتن از خود ، وقت نجات میهنه

سلاح من سنگ منه

می شکنه شیشه ی شبو

فریاد من مثل تبر

می کنه ریشه ی شبو

برخیز ای مسلمان باید که مثله طوفان

کشتی شب رو بشکنیم

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۳ ، ۰۳:۱۸
سعید کبورانی


افسران - بوی گناه ...

کسی که سیر خورده ، دیگربوی سیر را نَه از خود و نَه از دیگران، احساس نمی‌کند.

کسانی بوی این سیر را احساس خواهند کرد که سیر نخورده باشند.


گناه نیز بوی بدی دارد که خود گناه کار به علت ارتکاب گناه آن بو را احساس نمی‌کند،

اما آنها که مرتکب گناه نمی‌شوند کاملاً بوی نامطبوع آن را استشمام می‌کنند.



آیت ا... حائری شیرازی
مثل‌ها و پندها ج 1 ص 11



 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۳ ، ۰۳:۱۵
سعید کبورانی



۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۳ ، ۰۳:۰۴
سعید کبورانی


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۳ ، ۰۲:۴۸
سعید کبورانی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۳ ، ۰۲:۴۲
سعید کبورانی

- بروبچه ها اینجور میگن !!
- اگه مردی بیا بریم جبهه ..................
به غیرتش بر خورد ... راضی شد .... بردش جبهه ......

***
شهید چمران تو اتاق نشسته بود ... یه دفعه دید که صدای دعوا میاد ! ... با دست بند، رضارو آوردن تو اتاق ... رضارو انداختنش رو زمین
.... : " این کیه آوردید جبهه ؟! ....... "

رضا شروع کرد به فحش دادن ...چه فحشای رکیکی... اما چمران مشغول نوشتن بود.........
دید که شهید چمران توجه نمیکنه .... یه دفه داد زد : " کچل با توام ...!!!! "

یکدفعه شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد : " بله عزیزم ! چی شده عزیزم ؟ چیه آقا رضا ؟ چه اتفاقی افتاده ؟ "

قضیه این بود.... آقا رضا داشت میرفت بیرون .... بره سیگار بگیره و برگرده ... با دژبان دعواش شده بود ....
شهید چمران : " آقا رضا چی میکشی ؟!! .... برید براش بخرید و بیارید ...! "

شهید چمران و آقا رضا ... تنها تو سنگر ...

آقا رضا : میشه یه دو تا فحش بهم بدی ؟! کشیده ای، چیزی !!
شهید چمران : چرا ؟!
آقا رضا : من یه عمر به هرکی بدی کردم، بهم بدی کرده ... تا حالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه ...
شهید چمران : اشتباه فکر می کنی ...! یکی اون بالاست، هر چی بهش بدی می کنم، نه تنها بدی نمیکنه، بلکه با خوبی بهم جواب میده ... هی آبرو بهم میده ... تو هم یکیو داشتی که هی بهش بدی میکردی بهت خوبی می کرده ...! گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده بگم بله عزیزم ... یکم مثل اون شم ...!

آقا رضا جا خورد .......... تلنگر خورد به شحصیت معنویش.......... رفت تو سنگر نشست ...آدمی که مغرور بود و زیر باز کسی نمیرفت زار زار گریه می کرد ...عجب! یکی بوده هرچی بدی کردم بهم خوبی کرده؟

اذان شد ..... آقا رضا اولین نماز عمرش بود .............. رفت وضو گرفت ... سر نماز ، موقع قنوت صدای گریش بلند بود .......

وسط نماز، صدای سوت خمپاره اومد ...... صدای افتادن یکی روی زمین شنیده شد ...

آقا رضا رو خدا واسه خودش جدا کرد .... فقط چند لحظه بعد از توبه کردنش ....

توبه واقعی و یه نماز واقعی ...........


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۳ ، ۰۲:۰۳
سعید کبورانی


افسران - لبیک یا امام


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۳ ، ۰۱:۵۷
سعید کبورانی

* باید از ابزار و تکنولوژی غرب برای انتقال مفاهیم و پیام ناب دینی بهره برد ( غرب ابزار را در اختیار دارد اما منطق نداشته و پیام آنان مبتنی بر عقلانیت نیست.)

* در فضای مجازی، نیروهای ارزشی خوب عمل می کنند اما دارای انسجام و سازماندهی نیستند که بایستی یک تشکیلات منسجم را راه اندازی کنند تا در این فضا نیز دشمن را به شکستی ذلیلانه بکشانیم.

منبع:basijmasajed.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۳ ، ۰۱:۳۹
سعید کبورانی


رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت امام خامنه ای(مد ظله العالی)در دیدار جوانان استان خراسان شمالی در 23/7/91 فرمودند: "جامعه بدون آرمان، بدون مکتب، بدون ایمان ممکن است به ثروت برسد، به قدرت برسد، اما آن وقتی هم که به ثروت و قدرت برسد، تازه می شود یک حیوان سیر و قدرتمند و ارزش انسان گرسنه از حیوان سیر بیشتر است – اسلام این را نمی خواهد. اسلام طرفدار انسانی است که هم برخوردار و هم قدرتمند باشد و هم شاکر و بنده ی خدا باشد. جبهه ی عبودیت بر خاک بساید. انسان بودن، قدرتمند بودن و بنده ی خدا و عبد خدا بودن، این آن چیزی است که اسلام می خواهد. اسلام می خواهد انسان بسازد، الگوی انسان سازی است".


مقدمه

نگاه به سبک زندگی اسلامی به عنوان بعد نرم افزاری تمدن نوین اسلامی نیازمند تعمیق مولفه های اعتقادی، اخلاقی و رفتار فردی و اجتماعی مبتنی بر بن مایه های دینی است. همان گونه که سبک زندگی غربی مبتنی بر مولفه های لیبرالیسم ، مصرف گرایی و زندگی پوچ و بدون هدف غربی در پرتو اومانیسم یعنی حذف هدفمندی آفرینش و توحید از زندگی بشری است. این تفاوت ماهوی از لایه های زیرین اعتقادات تا لایه های بالایی رفتار فردی و اجتماعی قابل مشاهده است. بنابر این با طرح این موضوع توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی به ما هشدار داده می شود که ما نه به دنبال الگوی غربی که به دنبال الگوی اصیل فرهنگ زندگی اسلامی به عنوان بعد نرم افزاری تمدن نوین اسلامی باشیم.
برای پرداختن دقیق تر به این موضوع، نگاهی داریم به مهندسی فرهنگ کشور، عرصه ها و الزامات آن از دیدگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی تا بتوانیم تصویر روشنی از خاستگاه فرهنگ زندگی اسلامی داشته باشیم.


عرصه های مهندسی فرهنگی

رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی در 26/9/81 می فرمایند: "کار دیگر شورا،مهندسی فرهنگ کشور است. فرهنگ کشور کلا به یک نظم و جهت گیری و جهت یابی و انسجام بخش های گوناگون دولتی و غیر دولتی در باب فرهنگ احتیاج دارد".

ایشان عرصه های مهم تاثیرگذاری فرهنگ را در 3 عرصه برمی شمارند:

اول) در عرصه ی تصمیم های کلان کشور
فرهنگ به عنوان جهت دهنده ی به تصمیمات کلان کشور در تصمیم های اقتصادی،سیاسی،مدیریتی،شهرسازی،دیپلماسی عمومی نقش دارد.
بر مبنای این دیدگاه فرهنگ مانند روحی است که در کالبد همه فعالیت های گوناگون کلان کشوری حضور و جریان دارد.
در این نگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی به فرهنگ همه ی فعالیت های کلان کشور در همه حوزه ها نیازمند حدود فرهنگی است.
به عبارت دیگر فرهنگ باید حدود و جهت سایر فعالیت ها را معین کند و همه فعالیت ها باید یک مبنای فرهنگی داشته باشند.

دوم) در عرصه ی رفتار عمومی جامعه
حرکت جامعه براساس فرهنگ آن جامعه شکل می گیرد یعنی فرهنگ نقش شکل دهنده ی به ذهن و رفتار عمومی را بر عهده دارد.
در بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب حضرت امام خامنه ای(مدظله العالی)در مورد سبک زندگی اسلامی،به همین بعد از فرهنگ تاکید دارند. بعدی از فرهنگ که به اخلاق،حقوق و ارتباطات انسانی و رفتار فردی و اجتماعی مرتبط می باشد.
عرصه هایی مانند خانواده،ازدواج،انضباط اجتماعی،کسب و کار،پوشش،زبان،خط ،تعامل اجتماعی،قانون پذیری،اعتماد به نفس ملی،احساس عزت ملی،غیرت ملی،تدین و دین باوری،فرهنگ رانندگی،فرهنگ تکریم ارباب رجوع،الگوی لباس و مد و الگوی مصرف که وظیفه نهادهای فرهنگی این است که در ابتدا این فرهنگ را بشناسند و بعد در جهت تقویت خوبی ها و ارزشها و تصحیح ناصواب ها و ناهنجاریها و قطع دست عوامل نفوذی در فرهنگ بپردازند.
در این نگاه،فرهنگ مانند توری است که ماهی ها بدون اینکه خودشان بدانند،در داخل این تور دارند حرکت میکنند و به سمتی هدایت می شوند.سبک زندگی در حقیقت به مثابه همین توری است که حرکت جامعه براساس آن شکل می گیرد.
اینها جزء فرهنگ عمومی کشور و پایه و اساس حیات اجتماعی در داخل کشور است.

سوم )در عرصه سیاست های کلان آموزشی و علمی
فرهنگ به عنوان سیاست های کلان آموزشی و علمی دستگاه های دولتی مانند آموزش و پرورش،آموزش عالی و بهداشت و درمان است.
تربیت مدیران تراز انقلاب اسلامی و وفادار به دین و نظام اسلامی هم مربوط به این عرصه است.
بنابر این با نگاه به مهندسی فرهنگی و تعیین عرصه های سبک زندگی اسلامی، می توان الگوی مهندسی فرهنگی را با توجه به عرصه های آن و توجه به مولفه های سبک زندگی اسلامی مطابق شکل ذیل ترسیم نمود.


http://basij.ir/attachment/4409285.jpg


بر اساس این الگو خاستگاه اصلی فرهنگ زندگی اسلامی، همان اعتقادات، مکتب و ایمان است. زندگی بدون اعتقاد و ایمان عمیق دینی زندگی لیبرالیستی و یا التقاطی است. بعد نخست رسیدن به بعد نرم افزاری تمدن نوین اسلامی، تحکیم مبانی اعتقادی، بصیرت و معرفت دینی است که اخلاق و رفتار فردی و اجتماعی فرد از آن سرچشمه می گیرد. زندگی بدون اعتقاد، همان زندگی حیوانی است که هر چقدر بیشتر قدرتمند شود سبعیت و درندگی بیشتری می یابد. نمونه عملی آن عملکرد نظام سلطه و استکبار در سطح جهان است. آنها با قدرت پوشالی خود بدنبال چپاول بیشتر ملتها و کشتار وحشیانه انسانها به اسم آزادی و حقوق بشر هستند. این تناقض در رفتار و گفتار غرب، ناشی از بی اعتقادی به منبع عظیم وحی الهی و رسالت پیامبران است که به دروغ و یا به ترس ادعای پایان تاریخ اندیشه دنیا را تبلیغ می کنند.

حوزه اخلاق و رفتار مبتنی بر اعتقادات ناب اسلامی، حوزه انسان سازی و رساندن انسان به جایگاه اصلی خلیفة الهی خویش است تا بتواند صبغه الهی گیرد و در مسیر کمال الهی، صیرورت یابد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت امام خامنه ای(مدظله العالی) می فرمایند:باید دنبال این باشیم که فرهنگ زندگی را تبیین کنیم، تدوین کنیم و به شکل مطلوب اسلام تحقق ببخشیم. البته اسلام بن مایه های یک چنین فرهنگی را برای ما معین کرده است. بن مایه های این فرهنگ عبارت است از خردورزی،اخلاق و حقوق، اسلام اینها را در اختیار ما قرار داده است. اگر ما به این مقولات نپردازیم، پیشرفت اسلامی تحقق پیدا نخواهد کرد و تمدن نوین اسلامی شکل نخواهد گرفت.

بنابراین می توان نتیجه گیری کرد:
گرچه سبک زندگی اسلامی به بعد عینی و رفتاری افراد می پردازد و تا حدودی آن را کمّی و قابل مشاهده می سازد ولی نقش اصلی مربوط به مبانی پایه ای اعتقادی و باورهای دینی افراد است، چرا که نمی توان هیچ رفتاری را با قطع نظر از انگیزه ها، نیت ها و مبانی معرفت شناختی فرد به اسلامی یا غیر اسلامی بودن آن متصف ساخت. بنابر این می توان گفت خاستگاه اصلی سبک و فرهنگ زندگی اسلامی، ایمان، اصول دین و مبانی معرفتی و شناختی دین مبین اسلام که گرایش ها،باور و رفتار فردی و اجتماعی انسان از آن نشات می گیرد.

به همین دلیل است که سازمان بسیج مستضعفین در طرح صالحین و حلقه های مرتبط با آن به تعمیق مبانی اعتقادی، معرفتی و بصیرتی بسیجیان توجه جدّی دارد که بتواند بر پایه این مبانی معرفتی ناشی از اسلام ناب محمدی(ص)، به ترویج و توسعه سبک زندگی اسلامی بپردازد.تعریف و تبیین مولفه های سبک زندگی اسلامی بر مبنای ویژگی های فرهنگ و تفکر بسیجی نیز مبحث جذاب و قابل تحقیقی است که انشاالله در نوشتارهای بعدی بدان خواهیم پرداخت.

شورای اندیشه ولایت و تبیین مواضع

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۳ ، ۰۱:۲۹
سعید کبورانی


به گزارش پایگاه اینترنتی بسیج، کسی که خدا را می بیند برایش فرقی نمی کند که در بالای قله باشد یا زیر زمین. خدا در پس نگاه او تنها فاصله ای به اندازه یک ندا دارد. بنده خدا را می‌خواند و خدا اجابتش می‌کند.

اینجا مرز آتش و خون است که یاد خدا در دل این فرزندان خمینی(ره) ارامشی انداحته که شاید یادشان رفته است الان باید مانند خیلی دیگر از آدم‌ها بترسند و مضطرب باشند مبادا گلوله ای جانشان را بگیرد.

جان آنان مشتاق جانانی است که ترس و آتش نمی شناسد و در همه حال حمد خدای عزوجل را می‌گویند.


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۳ ، ۰۱:۲۱
سعید کبورانی


 

نگاه های سلیقه ای در بحث فرهنگ دیده می شود

یحیی دهقانی، فعال فرهنگی استان هرمزگان در گفتگو با « سراج24» گفت: در فرهنگ متاسفانه نگاه‌های سلیقه ای دیده می شود و کار سیاسی و گذرا آسیب های جدی و دامنه دار را در بلند مدت به ارمغان می‌آورد.
وی افزود: فرهنگ یک امر بلند مدت است و ما به عنوان فعال فرهنگی باید این را در نظر داشته باشیم.
این فعال فرهنگی با توجه به عمومی و گسترده بودن فضای فرهنگی اظهار داشت: ما فعالان فرهنگی شاید در جایی باشیم و تحولات فرهنگی را به دلیل عدم حضور در آن فضا درک نکنیم و آن را درجه دو بدانیم و مهم نپنداریم اما باید از به یاد داشته باشیم که تغییرات فرهنگی معمولا از بخش های کوچکی که جامعه به آن حساسیت کمتری دارد آغاز می شود و وقتی که متوجه شدیم دیگر کار از کار گذشته است.
وی ادامه داد: ما باید دنبال تحلیل شرایط بوده و هوشیار باشیم و بازخورد رفتارهای دولت را در جامعه دنبال کنیم.
دهقانی در پایان خاطرنشان ساخت: چه قدر خوب می شد اگر برای فعالان فرهنگی دوره هایی آموزشی در مقوله هایی چون اصول راهبردی فرهنگ انقلاب اسلامی وسندهای بالادستی فرهنگی کشور گذاشته میشد تا مدیران موسسات و مدیران فرهنگی یک اصول مشترک داشته و فضای کلی قانونی و حقوقی را درک کنند.و در دراز مدت خود را ملتزم کرده و اگر نواقصی نیز مشاهده می شود برای اصلاح انتقال دهند.
منبع:seraj24.ir
 
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۳ ، ۲۳:۳۶
سعید کبورانی

 

امام باقرعلیه السلام:
پیامبر خدا نهى کرد که از شب بیست و یکم و شب بیست و سوم، غفلت شود و نهى کرد که کسى در آن شب بخوابد.
دعائم الإسلام: ج ۱ ص ۲۸۱ / مراقبات ماه رمضان، ص 396
            

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۳ ، ۲۰:۱۳
سعید کبورانی


«فقط اختیار یار »

امام حسن علیه السلام:
هر کس به حُسن اختیار خدا براى او اعتماد کند، آرزو نمی‌کند که در حالتى جز آنچه خدا برایش اختیار کرده است، باشد.
تحف العقول، ص ۱۶۹/ آینه یادها، ص 215

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۳ ، ۲۰:۱۰
سعید کبورانی

«تلازم نبوت و امامت »

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله:
خداوند متعال من و تو را آفرید و من و تو را برگزید؛ مرا براى نبوّت برگزید و تو را براى امامت. هر کس امامت تو را انکار کند، نبوّت مرا انکار کرده است.
            

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۳ ، ۲۰:۰۹
سعید کبورانی


«احیای شب قدر »
امام کاظم علیه السلام:
هر کس در شب قدر غسل کند و آن شب را تا سپیده‌دم زنده بدارد، از گناهانش بیرون می‌آید.
فضائل الأشهر الثلاثة ص ۱۳۷ ح ۱۴۶ / مراقبات ماه رمضان، ص 396
            

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۳ ، ۲۰:۰۶
سعید کبورانی


آقا سید بلند شو. تو را به خدا بلند شو.برای چند لحظه هم که شده، فکه را رها کن و مهمان ما شو. دوباره پشت میز تدوینت بنشین و روایت کن اما این بار نه سراغ بچه های جنگ برو و نه از محرومیت بشاگرد و بلوچستان بگو.

آقا سید روایت کن، روایت کن این روزگار را، فتح کن دلهای ما را. روایت کن از سستی ها و غفلتهای ما. بگو ما را چه شده است که روزگار، به بازیمان گرفته و اسیر نان و میز وشکم و صندلیمان کرده.

روایت کن از نفس پرستیمان. بگو چرا نمی توانیم مثل خودت هر چه راکه حدیث نفس باشد، ننویسیم و دیگر از خودمان سختی به میان نیاوریم.

روایت کن از فراموشیمان. بگو که چه زود پا برهنه ها یادمان رفت. ساده زیستی و قناعت یادمان رفت. چه زود قبح کاخ نشینی برایمان شکست. مرد روزهای سخت نبودن برایمان شکست. آوینی، ای راوی فتح، باز هم روایت کن. اصلا بگو معنای ولی را. هجی کن سرباز ولایت بودن را. بگو مگر نفس امام با تو چه کرد که کامران آوینی روز های دانشکده هنر، شد سید مرتضی آوینی. برایمان بگو که چرا رهبرمان خود را بزرگترین داغدار از دست دادنت می دانست.

روایت کن، تو روایت کن از اهتزاز پرچم لا اله الا الله بر قلل رفیع کرامت و بزرگواری. از احقاق حقوق مستضعفان در جوامع بشری از تشکیل بسیج جهانی. آقا سید بعضی هایمان دین فروشی و وطن فروشی را که خوب یاد گرفته ایم اما تو از ایستادگی و مقاومت در برابر تمدن غرب و روشن فکر نما برایمان روایت کن.

دلمان لک زده تا دوباره مقاله بنویسی ودودمان سینمای روشنفکری را به باد دهی. انگار باز خود باید روایت کنی از جنگ. از پیوند جدا نشدنی کفر و مبارزه. راستش خیلی ها می کوشند تا موزه های جنگ را بزرگ و بزرگ تر کنند. بلند شو، بلند شو.

با آن صدای آسمانیت یکبار دیگر بگو:
زندگی زیباست اما شهادت از آن زیبا تر است.

آقا سید روایت کن. روایت کن این روزگار را ،فتح کن دل‌های ما را.

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۳ ، ۰۳:۱۴
سعید کبورانی

 
بعد از شما دیگر شهرمان بوی خدا نمی دهد...!!
خیابان هایمان را به نام شما زینت دادیم..

ولــــــــی...!!!
آنقدر خیابان ها پر شده از دختران بزک کرده و پسران شبیه دختران...


که دیگر یاذمان رفته رشادت های شما را..!!


شهید همت یادت هست که در وصیت نامه ات نوشتی...
مجالس روضه را ترک نکنید..
ولی وقتی هر پنجشنبه میریم جلسات هفتگی روضه...
بعضی ها به ما میگن شما افسرده هستید...
بعضی ها به ما میگن شما عقب افتاده اید از دنیا..!!

امـــــــــــا..!!
وقتی چند کوچه پایین تر وقتی صدای ساز و آواز و رقص میاد...
میگویند اینها جوانند..!!بگذارید جوانی بکنند..!!

برادر شهیدم دیگر همه چیز فرق کرده..!!
وقتی بعضی ها از شما فاصلـــــــــــــــه گرفتند..!!
اینگونه شد کــــــــــــــــــــه..!!

پرچم یا حسین بر روی خانه ها را جمع کردیم...
و به جای آن دیش ماهواره گذاشتیم..!!
و هر روز شبکه های فارسی زبان را رصد میکنیم که نکنه...
شبکه جدیدی آمده و از دستمان برود..!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۳ ، ۰۲:۵۹
سعید کبورانی


 

(بسم الله الرحمن الرحیم)
امام حسن(ع) بعد از شهادت پدر طی خطبه ای می فرماید: من از اهل بیتى هستم که خداوند مودت آنها را بر هر مسلمانى واجب کرده است و خداوند تبارک و تعالى به پیامبرش چنین خطاب فرموده است: بگو من از شما هیچ مزدى را نمى ‏خواهم مگر مودت به ذوى القُربی.

هویت و کیان مکتب تشیع تسلیم و انقیاد مطلق از امام معصوم علیه السلام است؛ به نحوى که انسان هیچ وجودى و اثرى را در قبال وجود و آثار او مد نظر قرار ندهد و ولایت و اراده او را در جمیع شوائب وجود و حیات بر سلیقه و اختیار خود ترجیح دهد و از هر فرصتى جهت تحکیم پیوند و علقه بین خود و امام خود بهره ببرد چرا که آنان اسوه حسنه می‌باشند و یگانه راه رسیدن به سر منزل هدایت. مرحوم علامه حسینی طهرانی(ره) در مجلد چهارم کتاب معاد شناسی درباره خصوصیات امیرالمومنین می نویسند: أمیرالمؤمنین علیه السلام در شب ضربت خوردن، رؤیا و خواب مُوحش و مُدهش خود را براى امام حسن علیه السلام نقل کردند و فرمودند: من دیدم مثل اینکه جبرائیل علیه السّلام از آسمان نزول کرد و بر روى کوه أبوقبیس قرار گرفت و از آن کوه دو پاره سنگ‏ برداشت و آنها را در کعبه آورد و بر بام کعبه رها کرد و آن دو سنگ را چنان به هم کوفت که مانند خاکستر نرم شد و آن گردها را به باد داد و هیچ خانه‏ اى در مکه و در مدینه نماند مگر آنکه در آن از آن گرد و خاکستر داخل شد. حضرت مجتبى(علیه السلام) عرض کرد: اى پدر جان! تعبیر این رؤیا چیست؟ حضرت فرمود: اى نور دیده من! اگر این رؤیا صادق باشد تعبیرش آن است که لا محاله پدرت کشته خواهد شد، و هیچ خانه‏ اى در مکّه و مدینه نمى ‏ماند مگر آنکه از مصیبت شهادت من، در آن غم و اندوهى وارد می شود.(1)

موعظه أمیرالمؤمنین علیه السلام پس از ضربت خوردن‏

امام(ع) در ضمن موعظه خود پس از ضربت خوردن می فرماید: «و أَنا بِالامسِ صاحبکُم و أَنا الیَومَ عبرَةٌ لَکُم و غَدًا مُفارقُکُم؛ غَفَرَ اللَهُ لِى و لَکُم؛ و من دیروز مصاحب و همنشین با شما بودم و امروز عبرت براى شما هستم و فردا از میان شما مفارقت می‌کنم؛ خداوند مرا و شما را بیامرزد.»

«إنْ تَثبُتِ الوَطأَةُ فى هذهِ المزَلّةِ فذاکَ، و إن تَدحَضِ القَدمُ فإنَّما کُنَّا فى أَفیاءِ أَغصانٍ و مَهَبِّ ریاحٍ و تحتَ ظِلِّ غمامٍ اضمحَلَّ فى الجوِّ مُتَلفِّقُهَا و عفا فى الارضِ مَخطُّهَا؛ اگر در این لغزشگاه، قدم استوار بماند (و از این جراحت بهبود یابم) پس امر همان است، و اگر قدم بلغزد (و از این دنیا بروم) پس جز این نیست که در سایه‏هاى شاخه‏هاى درختان سر سبز و محلّ وزش نسیم‏هاى جانفزا و در زیر سایه ابرهائى نشسته‏ایم که در جوّ آسمان آن ابرهاى به هم چسبیده از بین رفته و اثرى از آن نمانده است، و محلّ عبور و مخطّ آن بادها در روى زمین نمانده و مندرس شده است.»

«و إنّما کنتُ جارًا جاورَکُم بدنى أَیَّامًا و ستعقبونَ مِنّى جُثَّةً خلاءً، ساکنَةً بعدَ حَراکٍ، و صامتةً بعدَ نُطقٍ. لِیعِظکُم هدُوِّى و خُفُوتُ أَطرافِى و سُکونُ أَطرافِى؛ و به درستی که من فقط همسایه ‏اى بودم که بدن من چند روزى با شما همسایه شد و از این پس از من چیزى جز بدنى بدون روح و جسمى ساکن بعد از حرکت و جثّه‏ اى ساکت پس از سخن گفتن نخواهید یافت. باید این فروکش کردن من شما را پند دهد و موعظه کند و این به هم افتادن و سکون چشم‏هاى من و بدون حرکت درآمدن دست و پا و جوارح من براى شما عبرتى عظیم و اندرزى بزرگ باشد.» «فإنّهُ أَوعظُ للمُعتبرینَ مِن المنطقِ البلیغِ، و القول المسموع؛ و بنابراین این حالت من براى عبرت گیرندگان از هر سخن بلیغ و رسائى و از هر گفتار شنوائى مؤثرتر و اندرز دهنده تر است.»(2)

خطبه امام حسن(علیه السلام) بعد از شهادت پدر

فرزندان آن حضرت پس از آنکه جسد مطهرش را در نجف اشرف دفن کردند، گرد آلود با چهره‏ هاى پریشان به کوفه بازگشتند و حضرت امام حسن(علیه السلام) به مسجد کوفه آمد و برفراز منبر رفت و در حالی که جمعیت در مسجد موج می زد خطبه مفصلى ایراد فرمود. در ابتداى خطبه گریه گلویش را گرفت.(3) و سپس بعد از درنگ و حمد بر خداوند فرمود: اى مردم! بدانید که دیشب پدر من از دنیا رفت؛ همان شبى که وصى حضرت عیسى، یوشع بن نون از دنیا رفت. پدر من از دنیا رفت نه درهمى باقى گذاشت و نه دینارى؛ لَا صَفْرَآءَ وَ لَا بَیْضَآءَ (نه زردى و نه سپیدى) جز هفتصد درهم که می خواست براى اهل خود خادمى بخرد.(4)

حاکم در «مستدرَک» چنین آورده است که: خَطَبَ الحسنُ بنُ على النَّاسَ حینَ قُتِلَ على، فَحَمِدَ اللَهَ و أَثنَى علیهِ، ثُمَّ قال: لَقد قُبِضَ فى هذهِ اللیلَةِ رَجُلٌ لا یَسبِقهُ الاوَلونَ بِعَملٍ، و لا یدرِکُهُ الاخِرُونَ. و قد کانَ رسولُ اللَهِ صلَّى اللَهُ علیهِ و آلهِ و سَلَّمَ یُعطیهِ رَایَتَهُ، فَیُقاتلُ و جِبریلُ عَن یَمینهِ و میکائیلُ عن یسارِهِ، فما یَرجعُ حتّى یَفتحُ اللَهُ علَیهِ. و ما تَرَکَ علَى أَهلِ الارضِ صفراء و لا بیضاءَ إلَّا سبعَ مِئةِ درهمٍ فَضلَت مِن عطایاهُ أَرادَ أَن یبتاعَ بِها خادمًا لاهلهِ. ثُمّ قالَ: أَیُّهَا النَّاسُ! مَنْ عَرفَنِى فَقد عَرفَنِى؛ و مَن لَم یَعرِفنى فأَنا الحَسنُ بنُ على، و أَنَا ابنُ النّبِى، و أَنا ابْنُ الوصىّ، و أَنا ابنُ البَشیرِ، و أَنا ابنُ النّذیرِ، و أَنا ابنُ الدّاعى إلَى اللَهِ بِإذنِهِ، و أَنا ابنُ السّراجِ المُنِیرِ، و أَنا مِن أَهلِ البیتِ الَّذِى کانَ جبریلُ یَنزِلُ إلینَا و یَصعَدُ مِن عندنا، و أَنا مِن أَهل البیتِ الَّذِى أَذهَبَ اللَهُ عنهُمُ الرِّجسَ و طهَّرهُم تَطهیرًا، و أَنا مِن أَهلِ البیتِ الَّذِى افترَضَ اللَهُ مَوَدّتَهُم على کُلّ مُسلمٍ فقال تَبارکَ و تعالَى لنَبیّهِ صلَّى اللَهُ علَیهِ و آلهِ و سلَّمَ: قُل لا أَسئلکُم علَیهِ أَجرًا إِلَّا المَودّةَ فى القُربَى‏ و من یَقتَرِفْ حَسنَةً نَزِد له و فیها حُسنًا؛ فاقتِرافُ الحَسنَةِ مَوَدّتُنا أَهلَ البیت. (5)

«بعد از شهادت أمیرالمؤمنین(علیه السلام)، امام حسن مجتبى(علیه السلام) خطبه‏ اى ایراد فرمودند و پس از حمد و ثناى حضرت بارى تعالى شأنه چنین به سخن پرداختند: به تحقیق که در این شب گذشته، روح مردى به سراى جاودانى شتافت که هیچ یک از پیشینیان به کردار و عمل او نرسیده‏ اند و در میدان مسابقه تقوى و عمل صالح از برابرى و پیشى گیرى بر او عاجز و فرو مانده‏ اند و نیز هیچ یک از پسینیان در این مضمار سبق به او نخواهند رسید. مردى بود که رسول الله(صلّى الله علیه و آله و سلّم) رایت جنگ را به او می‌داد و در میدان کارزار با دشمنان خدا مى ‏جنگید در حالی که جبرائیل از طرف راستش و میکائیل از جانب چپش او را مدد مى ‏نمودند و هیچ گاه پشت به جنگ نمى‏ نمود و از نبرد باز نمى ‏گشت مگر وقتی که خداوند به دست او فتح می کرد و براى مردم روى زمین به عنوان ارثیه چیزى نگذاشت نه سفیدى و نه زردى مگر هفتصد درهم که از عطایا و بخشش‏هاى او زیاد آمده بود و می خواست با آن براى اهل خود خادمى بخرد.


سپس فرمود: اى مردم! هر که مرا مى ‏شناسد که مى ‏شناسد و کسى که مرا نمى‏ شناسد پس من حسن بن على هستم و من فرزند پیغمبر خدایم و من فرزند وصى رسول الله‏ ام و من فرزند بشارت دهنده به بهشت هستم و من فرزند ترساننده از عذاب خدا هستم و من فرزند دعوت کننده مردم به سوى خدا به اذن او هستم و من فرزند چراغ تابناک و مشعل فروزان هدایتم و من از اهل بیتى هستم که جبرائیل در خانه ما هبوط می کند و از منزل ما از نزد ما صعود مى‏ نماید و من از اهل بیتى هستم که خداوند اراده کرده است هر گونه رجس و پلیدى را از آنان بردارد و آنها را به مقام طهارت مطلقه برساند و من از اهل بیتى هستم که خداوند مودت آنها را بر هر مسلمانى واجب کرده است و خداوند تبارک و تعالى به پیامبرش چنین خطاب فرموده است: بگو من از شما هیچ مزدى را نمى ‏خواهم مگر مودت به ذوى القُرباى من و کسی که مرتکب حسنه ‏اى گردد، ما نیکویى را درباره او زیاد می گردانیم؛ ارتکاب حسنه مودت ما اهل بیت(ع) است.»


کشتن ابن ملجم توسط حضرت مجتبى(ع)

بعد از خطبه، حضرت مجتبى علیه السلام یکسره به سراغ ابن ملجم آمدند؛ چون حضرت ام کلثوم آن حضرت را سوگند داده بود که بعد از شهادت پدرم، به آن خدایى که عالم را خلق کرده است راضى نیستم یک ساعت در قتل ابن ملجم درنگ کنى. امام فرمود: اى ابن ملجم که ترا وادار کرد که دست به چنین کارى زدى؟ گفت: عهدى که با خدا کرده بودم! حالا اگر مرا اجازه دهى به شام می روم و معاویه را هم مى ‏کشم و به نزد تو بر می گردم، اگر خواهى مرا قصاص کن و اگر خواهى عفو نما! حضرت فرمود: سوگند به خدا که هیچ مهلت ندارى تا به دوزخ واصل شوى! در این حال فقط با یک شمشیر او را کشتند، و سپس مردم جثه ‏اش را برداشته و در مغاک انداختند. روایاتى که در عذاب برزخى ابن ملجم وارد شده، از عذابهاى برزخى بسیار شدید است و علمای اسلام در کتب مفصله خود نوشته‏ اند.

**************
پی نوشت ها
پی نوشتها:

بحار الانوار
نهج البلاغه، خطبه 147
مقاتل الطّالبیّین» ص 52
تلخیص از روایت وارده در أمالى صدوق
مستدرک حاکم، باب فضآئل حسن بن على علیهما السّلام، ج 3، ص 172


**************
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۳ ، ۰۱:۴۳
سعید کبورانی