مجهولون فی الارض معروفون فی الاسماء

شهید گمنام، شهدا
مطالب آموزنده ، مسائل روز ، کلیپ و.....
طبقه بندی موضوعی
۰۱ بهمن ۹۳ ، ۰۸:۲۰

سبک زندگی پیامبر اکرم(ص)

تواضع و فروتنی حضرت محمّد  (صلی الله  علیه و آله وسلم )

1-راه رفتن ایشان :

تواضع در راه رفتن ، سست و بی رمق گام برداشتن نیست ، بلکه این است که در عین تواضع ، گام هایی محکم و حاکی از جدیت و قدرت بردارند

در حالات پیامبر (ص) آمده است که یکی از اصحاب می گوید : (ما رأیت احدا اسرع فی مشیه من رسول الله (ص) کانما الارض تطوی له و انا لنجهد ا نفسنا و انه لغیر مکترث)
"  من کسی را سریع تر در امر راه رفتن ، از پیامبر ندیده ام ، گوئی زمین زیر پای او جمع می شد ، و ما به زحمت می توانستیم به او برسیم و او اهمیتی نمی داد" (1)           
و در حدیث دیگری در حالات پیامبر (ص) آمده است که :
( قد کان یتکفا فی مشیه کانما یمشی فی صبب)
"هنگامی که پیامبر (ص) راه می رفت در عین این که عجولانه نبود ، با سرعت گام بر می داشت ، گوئی از یک سرازیری پایین می رفت."(2)  
نافع بن جبیربن مطعم ، از علی (ع) نقل می کند :"که ، پیامبر(ص) هرگاه راه می رفت ، اندکی به جلو خمیده می شد ، گوئی از سراشیبی فرود می آید. (3)
در حدیث جالبی از پیامبر (ص) می خوانیم که ، روزی از کوچه ای عبور می کردند ، جمعی از مردم را در یک نقطه مجتمع دیدند و از علت آن سوال کردند ، عرض کردند : دیوانه ای است که اعمال جنون آمیز و خنده آورش مردم را متوجه خود ساخته ، پیامبر آن ها را به سوی خود فرا خواند فرمود: « می خواهید دیوانه واقعی را به شما معرفی کنم » همه خاموش بودند و با تمام وجود شان گوش می دادند ، آن حضرت فرمود ند : (المتبختر فی مشیه ، الناظر فی عطفیه ، المحرک جنبیه بمنکبیه الذی لا یرجی خیره و لا یومن شره فذلک المجنون و هذه مبتلی!)
" کسی که با تکبر و غرور راه می رود و پیوسته به دو طرف خود نگاه می کند ، پهلوهای خود را با شانه ی خود حرکت می دهد - غیر از خود را نمی بیند و اندیشه اش را از خوداش فراتر نمی رود.- کسی که مردم به خیر او امید ندارند و از شر او در امان نیستند ، دیوانه ی واقعی او است. اما این را که دیدید تنها یک بیمار است " (4)
اولین صفات بندگان رحمن ، نفی کبر و غرور و خودخواهی است که در تمام اعمال انسان و حتی در کیفیت راه رفتن او آشکارمی شود . زیرا ملکات اخلاقی همیشه خود را در لابلای اعمال ،گفتار و حرکات انسان نشان می دهند ، تا آنجا که از چگونگی راه رفتن یک انسان می توان با دقت و موشکافی ، به قسمت قابل توجهی از اخلاق او پی برد.
تواضع کلید ایمان است و در حالی که کبر و غرور کلید کفر است.
خداوند در یکی از دستورات مهمی که به پیامبرش(ص) می دهد ، اینکه : ( ولا تمش فی الارض مرحا ، انک لن تخرق الارض و لن تبلغ الجبال طولا ) در روی زمین از سر کبر و غرور گام بر مدار ، چرا که نمی توان زمین را بشکافی و طول قامتت هرگز به کوهها نمی رسد. (5)
و به همین خاطر است که روح ایمان تواضع می باشد. (6)

 

2-نشستن  پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آلیه وسلم ) :

 در روایت است که :پیامبر (ص) روی زمین نشسته ، غذا می خورد و می فرمود: من یک بنده هستم ، مثل بندگان غذا می خورم.(7)  
رسول خدا(ص) که در مجلس وارد می شد ، هیچ وقت صدر مجلس نمی نشست . اصلا مجلس پیامبر(ص) بالا و پایین نداشت ، دایره وار بود ، هر کجا جا بود آنجا می نشست ، بعضی از اهالی خارج که می آمدند و پیغامی داشتند می خواستند ، محمد (ص) را ببینند و بشناسند ، می پرسیدند ، محمد کجاست . می گفتند : در مسجد است . به مسجد که می آمدند ، می دیدند مجلس حلقه ای است ، نگاهی می کردند و می گفتند : ( ایکم محمد )کدامتان محمدید ؟ چون می دیدند ، هیچ فرقی نمی کند همه یکنواختند . اینجا بالا و پایین ندارد دور هم نشستند رسول خدا(ص) می فرمود : بلی من محمد چه می گویی ؟(8)
به روایت عبد العظیم حسنی (ره) ، رسول خدا (ص) سه گونه می نشست :
" گاه کف پاها را زمین نهاده} ساقهای پاها بلند می کرد و دو دست خود را جلو آن قرار می داد و ساق دست را در کف دست دیگر می گرفت گاه دو زانو می نشست ، و گاه یک پا را تا کرده ، زیر ران می نهاد و پای دیگر را روی آن می خواباند. و هرگز دیده نشد که آن حضرت ( مانند متکبران ) چهار زانو بنشیند"(9).
در مجلس نمی نشست و بر نمی خواست مگر با یاد خدا ، (10) و در مجلس جای مخصوص برای خود قرار نمی داد ، و ایشان چون داخل مجلس می شد : در آخر مجلس که خالی بود می نشست و مردم را بدین کار امر می فرمود با هرکه می نشست تا او اراده ی برخاستن نمی کرد ، برنمی خواست .(11)

3-خوابیدن   پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آلیه وسلم ) :

خداوند و پرستش او ، تنها چیزی بود که همیشه در خاطر پیامبر اکرم (ص) جلوه می نمود و تواضع و خشوع در برابر خداوند ، تنها کار حضرت(ص) بود . این بود که در هنگام خوابیدن نیز یاد محبوب خویش بود . نقل کرده اند که : هرگاه پیامبر (ص) آهنگ بستر خویش می فرمود ، چنین عرضه داشت : (سپاس خداوندی را که به ما خوراک و آشامیدنی عرضه میداشت و گرفتاری های ما را کفایت کرد و ما را پناه داد ، و چه بسیار کسانی که نه کفایت کننده دارند و نه پناهنده. (12)
آری مردان واقعی ، آنان که هدف خلقت را هیچگاه فراموش نمی کنند ، این گونه زندگی می کنند .

4-غذا خوردن پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آلیه وسلم ) :

 

( قال الحسن (الصیقل ) سمعنا ابا عبد الله (ع) یقول مرت برسول الله (ص ) امراه و هی بذیه و هویاکل فقالت : یا محمد انک لتاکل العید و تجلس جلوسه ، فقال لها ویحک و ای عبد اعبد منی ؟
فقالت : اما لا- فناولنی لقمه من طعامک فناولها رسول الله (ص) لقمه من طعامه فقالت : لا و الله الا من فیک قال : فاخرج اللقمه من فیه ، فناولها ایاها فاکلها ، قال ابو عبد الله (ع ) فما اصابت بذاء حتی فادت الدنیا )(13)
روزی از محله های (بیهوده گویان ) مدینه می گذشت . رسول خدا (ص) را دید که روی خاک نشسته است و غذا میل می نماید ( خرما یا قطعه نانی بوده )
زن گفت : آقا مثل غلام ها نشسته اید . مثل غلامان خوراک میل می کنید ، اگر کسی رد شود نمی فهمد که تو چه کسی هستی؟
فرمود : چه کسی از محمد بنده تر است . بنده ی رب العالمین ملک الملوک
گفت : یا محمد ، منت بر من بگذار ، از این لقمه ای که می خوری ، به من هم بده . ، رسول خدا(ص) دست دراز کرد که خرما یا چیز دیگری که بود به او بدهد.
زن گفت : تو را به خدا سوگند از دهان مبارکت به من بده رسول خدا(ص) لقمه ای از دهان مبارکش به او داد آن را خورد .
به شهادت امام صادق (ع) که فرمود : این زن از آن روز تا آخر عمر دیگر مریض نشد ، به برکت لقمه ی دهان رسول الله (ص) (14)
انس بن مالک روایت کرده که ، پیامبر (ص) می فرموده است (اگر پاچه گوسفند را به من هدیه دهند ، آن را می پذیرم و اگر برای خوردن مرا دعوت کنند نیز پذیرا خواهم بود. )(15)
انس می گوید : رسول خدا (ص) به ظرف شیری افطار می کرد و مقداری هم برای سحرش نگه می داشت و گاهی یک خوراک شیر ، بیشتر نداشت و گاهی نان را در آن می گذاشت و میل می فرمود . شبی برایش ، شیر آماده کردم ولی پیامبر (ص) دیر نمود و گمان کردم ، بعضی از یارانش او را دعوت – نموده اند پس آن شیر را نوشیدم.
پیامبر (ص) پس از مدتی از شب آمد ، از همراهان آن حضرت پرسیدم ، آیا پیغمبر (ص) در جائی افطار فرموده بود . گفتند : نه !
آن شب را جز خدا کسی نمی داند ، که بر من چه گذشت و از غصه ی اینکه پیامبر (ص) از من شیر بخواهد و نباشد.
رسول خدا (ص) آن شب را گرسنه به سر برد ، و دو روز را روزه داشت و از من شیر نخواست و تاکنون از آن مطلب سخنی به میان نیاورده است . (16)
از شعیب بن عبد الله بن عمرو نقل می کردند که هرگز دیده نشده است که ، رسول خدا (ص) در حال تکیه دادن چیزی بخورد. (17)
قال : سمعت یقول : ( قال رسول الله (ص) لا اکل متکئا ) از ابو حنیفه نقل می کردند که پیامبر (ص) می گفته است : من درحالی تکیه داده باشم ، چیزی نمی خورم.(18)
از عطا ء بن یار نقل می کنند که ( جبرئیل پیش پیامبر (ص) آمد و آن حضرت در منطقه ای در بالای شهر مکه در حالی که تکیه داده بود ، چیزی می خورد ، جبرئیل گفت : ای محمد (ص) مانند پادشاهان غذا خوری ، رسول (ص) نشست . (19) 
در معانی الاخبار از ابا بصیر از حضرت امام باقر (ع) روایت شده است که فرمود :
(فرشته ای خدمت حضرت رسول (ص) فرود آمد گفت : یا محمد (ص) خدایت سلام می رساند و می فرماید : اگر بخواهی مکه را برای تو از طلا پر سازم ، رسول خدا (ص) سر را به سوی آسمان بلند نمود و عرض کرد : بار الها این حال برابر من خوشتر است که یک روز از غذا سیر شوم و شکرگزاری نمایم و روز دیگر گرسنه بمانم و درخواست نمایم .  (20)
زهری نقل می کند که ، می گفت : فرشته ای که قبلا به حضور پیامبر(ص) نیامده بود همراه جبرئیل به حضور آمد و در حالی که جبرئیل سکوت کرده بود . آن فرشته به پیامبر (ص) گفت: پروردگارت تو را مخیر فرموده است که پیامبر (ص) به جبرئیل نگریست و گوئی از او نظر خواهی فرمود. جبرئیل اشاره کرد که تواضع فرماید ، و رسول خدا(ص) فرمود: که ترجیح می دهم که پیامبر(ص) و بنده باشم ، زهری می گوید : گفته اند که پس از این گفتار تا هنگامی که از جهات رخت بر بست ، در حال تکیه دادن غذا نخورد . (21)

5-سلام نمودن  پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آلیه وسلم ) :

 

پیامبر گرامی اسلام ، ابتدا به سلام بود. یعنی اول ایشان سلام می نمودند و دیگری پاسخ می داد. در حدیثی از ایشان نقل شده که ، (خمس لا ادعهن حتی الممات : الاکل علی الحضیض مع العبید و رکوب الحمار موکفا و حلب العنز بیدی و لیس الصوف و التسلیم علی الصبیان لیکون ذلک سنه من بعدی)
تا عمر دارم پنچ چیز را ترک نخواهم کرد ، یکی خاک نشینی و غذا خوردن با غلاملان ، سواری بر دراز گوش ، دوشیدن بز به دست خود ، پوشیدن پشم و سلام کردن ( ابتدا به سلام ) بر اطفال تا این که بعد از من سنت گردد.(22)
توقع سلام کردن از احدی نداشت ، محمد (ص) حتی به کوچکتر ها ابتدا ، سلام می کرد و تا شخصی از دور نمایان می شد او هنوز سلام نموده ، پیامبر (ص) می فرمود ( سلام علیکم ) ، همیشه سبقت می گرفت . دوستداران پیامبر (ص) پشت دیواری پنهان می شدند تا همین که پیامبر(ص) رسید ، ابتدا به سلام ، آن ها باشند . اما رسول خدا (ص) وقتی به آن جا می رسید ، می فرمود : فلانی که پشت دیوار هستی ( سلام علیکم )
خودشان می فرمودند : من تا عمر دارم ابتدا به سلام را ترک نمی کنم.
اما متاسفانه امروز ، تا دیگری به ما سلام نکند ، ما حاضر نیستیم به او سلام کنیم . مهم نیست که او از ما خوشش می آید یا نه ، و یا کوچکتر است یا بزرگتر ، از لحاظ موقعیت و مقام از ما بلند تر است یا پایین تر ، فقیر است یا پولدار و سرمایه دار . مهم این است که ما اگر پیرو سنت رسول الله (ص)هستیم ، سنت آن حضرت را گرامی نگه داریم و از ترک آن بترسیم و بپرهیزیم .
پیامبر اکرم(ص) فرمودند: کوچک به بزرگ سلام کند ،یک نفر به دو نفر ، جمعیت کم به جمعیت فراوان ، و رهگذر به کسی که ایستاده است . و ایستاده بر کسی که نشسته است. (23)
سلام از اسماء الهی است.
حضرت محمد (ص) فرمودند : ( السلام ( اسم ) من اسماء الله فافشوه بینهم فان الرجل المسلم اذا مر بالقوم فسلم علیهم فان لم یردوا علیه من هو خیر منهم و اطیب . ) « سلام » از اسماء الهی است ، بنابراین سلام را بین خودتان شیوع و رواج دهید ، چون وقتی مرد مسلمانی به گروهی سلام کند و از آنان پاسخ نشنود ، کسی وجود دارد که بهتر و پاکیزه تر از آنان پاسخ دهد .
رسول خدا (ص) فرمود : (اذا لقی الرجل اخاه فسلم علیه و صافحه لم یفرغ احدهما یده عن صاحبه حتی یغفرلهما . )
زمانی که مسلمانی با مسلمان دیگر ملاقات کند و به او سلام نمود و مصاحفه کند ، پیش از آن که از یکدیگر جدا شوند ، گناهان آن ها آمرزیده می شود .
پیامبر (ص) فرمود : ( اذا سلم المومن علی اخیه المومن فیبکی ابلیس ( لعنه الله علیه ) هو یقول یا ویلتاه لم یفترقا حتی غفرالله لهما . )
زمانی که مومنی به برادر مومن سلام کند ابلیس لعین ، گریه کنان می گوید : وای بر من ! این دو از هم جدا نمی شوند مگر آن که گناهانشان بخشیده شود .
و فرمودند: وقتی به همدیگر رسیدید با هم دست بدهید تا کینه ها از دلهای شما بیرون رود .
رسول خدا (ص) فرمود : (ما فشاء السلام فی قوم الا آمنوا من العذاب فان فعلتموه دخلتم الجنه )
هیچ قومی سلام را درمیان خود انتشار و رواج نداد مگر آن که از عقاب و عذاب الهی در امان ماندند ، پس اگر شما به یکدیگر زیاد سلام کنید وارد بهشت می شوید .(24)
پیامبر اکرم (ص) فرمودند:( اذا تلاقیتم ، فتلاقوا بالتسلیم و التصافح )
هر گاه یکدیگر را دیدار کردید ، با سلام و دست دادن با هم دیدارکنید.(25)

 

پی نوشت ها:

[1]  تفسیر نمونه ، ناصر ، مکارم شیرازی و دیگران ، انتشارات دارالکتب الاسلامیه ، 1362، ج 15 ، ص153
شمائل النبی، ابوعیسی محمدبن عیسی ترمزی، ترجمه و استخراج احادیث و حواشی دکتر محمود مهدوی دامغانی، چاپ اول ، 1372 ، تهران .ص85
[2] -
همان ج 15، ص 154
[3] -
شمائل النبی، ص 86
[4] -
قبلی ، ج 15، ص 149
[5] -
قرآن کریم ، سوره ی اسراء ، آیه 37
[6] -
برگرفته از تفسیر نمونه ، ج 15 ص 148 و 147
[7] -
درسنامه علم اخلاق ، محمد رضا جباران ، 84 13، ص 144 ، به نقل از بحارالانوار، ج 70 ، ص 205
[8] -
آدابی از قرآن ( تفسیر سوره حجرات ) ، آیت الله دستغیب، چاپ کانون ابلاغ اندیشه های اسلامی ، ص 55
[9] -
سنن النبی (ص) ، آداب سنن و روش رفتاری پیامبر گرامی اسلام ، علامه سید محمد حسین طباطبائی ، ترجمه حسین استاد ولی ، انتشارات پیام آزادی ، چاپ هشتم ، اردیبهشت 1385، ص 35.
[10] -
همان ، ص 49
[11] -
منتهی الآمال ، شیخ عباس قمی ، انتشارات کتابچی ، ج 1 ، ص 19
[12] -
شمائل النبی (ص) ، ترمزی ، ترجمه و استخراج و حواشی دکتر محمد مهدوی دامغانی ، چاپ اول ، 1372 ، تهران ، ص 155
[13] -
الابرار ، سید هاشم بحرانی ، چاپ علمیه قم ، چاپ اول ، 1297 ق ، ص 117
[14] -
آدابی از قرآن ( تفسیر سوره حجرات ) ، آیت الله دستغیب ، چاپ کانون ابلاغ اندیشه های اسلامی ، ص 54 به نقل از الابرار بحرانی ، ج 1 ، ص117
[15] -
شمائل النبی ، ترمزی ، ، ترجمه و استخراج و حواشی دکتر محمد مهدوی دامغانی ، چاپ اول ، 1372 ، تهران ، ص191
[16] -
سفینه البحار ، شیخ عباس قمی (ره) ، ج1، ص 415.
[17] -
طبقات کبری ، محمد بن سعد ، دار صادر بیروت ، ص 380 در ترجمه همین کتاب ص 383.
[18] -
همان ، ص 95
[19] -
همان ، ص 380
[20] -
درس هایی از زندگی پیامبر نور و رحمت ،آیت الله حائری تهرانی ، کتابخانه مسجد ارگ ، 1374، ص38-37
[21] -
همان
[22] -
تفسیر سوره حجرات ، آیت الله دستغیب (ره) ص 55، به نقل از حلیله الابرار بحرانی ، ج 1 ، ص 131.
[23] -
اخلاق معاشرت ، جواد محدثی ، موسسه بوستان کتاب قم ، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی ، ص 33-32
[24] -
چهل مجلس ، هزار حدیث ، ص 56 تا 54 به ترتیب به نقل از مستدرک الوسایل ، ج8، ص 362 ، مستدرک الوسایل ج 8 ، ص 359، مستدرک الوسایل ج 8 ، ص 360 ، نهج البلاغه ص 610، مستدرک الوسایل ، ج 8، ص 363.
[25] -
اخلاق معاشرت ، محدثی ص 31، به ترتیب به نقل از خصال صدوق ، ص 11 ، سفینه البحار ، ج1 ،ص 465

نظرات  (۲)

۲۹ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۴۰ مدافعان حرم
مدافعان حرم http://www.modafeon.blogfa.com
ما را با درج لینک یا لوگو و یا نشر مطالب در وبگاه خود حمایت نمائید
یاعلی
عالی ممنون

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی